ashkan

۲۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

img/daneshnameh_up/8/88/Biroony.jpg

ابوریحان محمد بن احمد بیرونی از دانشمندان بزرگ ایران در علوم حکمت و اختر شناسی و ریاضیات و تاریخ و جغرافیا مقام شامخ داشت، در سال 326 هچری قمری در حوالی خوارزم متولد شده و از این جهت به بیرونی یعنی خارج خوارزم معروف شده. هیچ اطلاعی در باره اصل و نسب و دوره کودکی بیرونی در دست نیست. نزد ابو نصر منصور علم آموخت در 17 سالگی از حلقه ای که نیم درجه به نیم درجه مدرج شده بود، استفاده کرد تا ارتفاع خورشیدی نصف النهار رادرکاث رصد کند، و بدین ترتیب عرض جغرافیایی زمینی آن را استنتاج نماید چهار سال بعد برای اجرای یک رشته از این تشخیص ها نقشه هایی کشید و حلقه ای به قطر 15 ذراع تهیه کرد. در 9 خرداد 376 بیرونی ماه گرفتگی(خسوفی)رادرکاث رصد کرد و قبلاٌ با ابوالوفا ترتیبی داده شده بود که او نیز در همان زمان همین رویداد را از بغداد رصد کن. اختلاف زمانی که از این طرق حاصل شد به آنان امکان داد که اختلاف طول جغرافیایی میان دو ایستگاه را حساب کنند وی همچنین با ابن سینا فیلسوف برجسته و پزشک بخارایی به مکاتبات تندی در باره ماهیت و انتقال گرما و نور پرداخت در دربار مامون خوارزمشاهی قرب و منزلت عظیم داشته چند سال هم در دربار شمس المعالی قابوس بن وشمگیر به سر برده، در حدود سال 404 هجری قمری به خوارزم مراجعت کرده، موقعی که سلطان محمود غزنوی خوارزم را گرفت در صدد قتل او برآمد و به شفاعت درباریان از کشتن وی در گذشت و او را در سال 408 هجری با خود به غزنه برد در سفر محمود به هندوستان، ابوریحان همراه او بود و در آنجا با حکما و علماء هند معاشرت کرد و زبان سانسکریت را آموخت ومواد لازمه برای تالیف کتاب خود موسوم به تحقیق ماللهند جمع‌آوری کرد.

بیرونی به نقاط مختلف هندوستان سفر کرد و در آنها اقامت گزید و عرض جغرافیایی حدود 11 شهر هند را تعیین نمود خود بیرونی می نویسد که در زمانی که در قلعه نندنه به سر می برد، از کوهی در مجاورت آن به منظور تخمین زدن قطر زمین استفاده کرد. نیز روشن است که او زمان زیادی را در غزنه گذرانده است تعداد زیاد رصدهای ثبت شده ای که به توسط او در آنجا صورت گرفته است با رشته ای از گذرهای خورشید به نصف النهار شامل انقلاب تابستانی سال 398 آغاز می شود و ماه گرفتگی روز 30 شهریور همان سال را نیز در بر دارد. او به رصد اعتدالین و انقلابین در غزنه ادامه داد که آخرین آنها انقلاب زمستانی سال 400 بود.

بیرونی تالیفات بسیار در نجوم و هیات و منطق و حکمت دارد از جمله تالیفات او قانون مسعودی است در نجوم و جغرافیا که به نامه سلطان مسعود غزنوی نوشته، دیگر کتاب آثار الباقیه عن القرون الخالیه در تاریخ آداب و عادات ملل و پاره ای مسائل ریاضی و نجومی که در حدود سال 390 هجری به نام شمس المعالی قابوس بن وشمگیر تالیف کرده این کتاب را مستشرق معروف آلمانی زاخائو در سال 1878 میلادی دررلیپزیک ترجمه وچاپ کرده و مقدمه ای بر آن نوشته است. دیگر کتاب ماللهند من مقوله فی العقل اومر ذوله در باره علوم و عقاید و آداب هندیها که آن را هم پروفسور زاخائو ترجمه کرده و در لندن چاپ شده است دیگر التفهیم فی اوائل صناعه التنجیم در علم هیات و نجوم و هندسه. بیرونی هنگامی که شصت و سه ساله بود کتابنامه ای از آثار محمد بن زکریای رازی پزشک تهیه نمود و فهرستی از آثار خود را ضمیمه آن کرد این فهرست به 113 عنوان سر می زند که بعضی از آنها بر حسب موضوع گه گاه با اشاره کوتاهی به فهرست مندرجات آنها تنظیم شده اند این فهرست ناقص است زیرا بیرونی دست کم 14 سال پس از تنظیم آن زنده بود و تا لحظه مرگ نیز کار می کرد به علاوه 7 اثر دیگر او موجود است و از تعداد فراوان دیگری هم نام برده شده است. تقریباٌ‌ چهار پنجم آثار او از بین رفته اند بی آن که امیدی به بازیافت آنها باشد از آنچه بر جای مانده در حدود نیمی به چاپ رسیده است. علایق بیرونی بسیار گسترده و ژرف بود و او تقریباٌ‌ در همه شعبه های علومی که در زمان وی شناخته شده بودند سخت کار می کرد وی از فلسفه و رشته های نظری نیز بی اطلاع نبود اما گرایش او به شدت به سوی مطالعه پدیده های قابل مشاهده در طبیعت و در انسان معطوف بود در داخل خود علوم نیز بیشتر جذب آن رشته هایی می شد که در آن زمان به تحلیل ریاضی درآمدند. در کانی شناسی، داروشناسی و زبان شناسی یعنی در رشته هایی که در آنها اعداد نقش چندانی نداشتند نیز کارهایی جدی انجام داد اما در حدود نیمی از کل محصولات کار او در اختر شناسی، اختر بینی و رشته های مربوط به آنها بود که علوم دقیقه به تمام معنی آن روزگاران به شمار می رفتند ریاضیات به سهم خود در مرتبه بعدی جای می گرفت اما آن هم همواره ریاضیات کاربسته بود از آثار دیگر بیرونی که هنوز هم در دسترس هستند و می توان اینها را نام برد: اسطرلاب، سدس، تحدید، چگالیها، سایه ها، وترها، پاتنجلی، قره الزیجات، قانون، ممرها، الجماهر و صیدنه، بیرونی در باره حرکت وضعی زمین و قوه جاذبه آن دلالیل علمی آورده است و می گویند وقتی کتاب قانون مسعودی را تصنیف کرد سلطان پیلواری سیم برای او جایزه فرستاد ابوریحان آن مال را پس فرستاد وگفت: من از آن بی نیازم زیرا عمری به قناعت گذرانیده ام و ترک آن سزاوار نیست.

نظر پردازی، نقش کوچکی در تفکر او ایفا می کرد وی بر بهترین نظریه های علمی زمان خود تسلط کامل داشت اما دارای ابتکار و اصالت زیادی نبود و نظریه های تازه ای از خود نساخت ابوریحان بیرونی در سال 440 هجری در سن 78 سالگی در غزنه بدرود حیات گفت.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۵۵
اشکان مهدیزاده

مقدمه

کره ماه که تنها قمر طبیعی زمین است، که پوشیده از سنگ بوده و قطرش یک چهارم قطر زمین می‌باشد. ماه ، نوری از خود ندارد اما نور خورشید را منعکس کرده و قابل رویت می‌شود. کره ماه پوشیده از غبار بوده ، آب و حیات در آن یافت نمی‌شوند. بخاطر جاذبه بسیار ضعیفش نمی‌تواند ذرات گاز را نگه دارد و بنابراین فاقد جو است. در سطح ماه هزاران گودال شهاب سنگی وجود دارند که گدازه آتشفشانی در بعضی از این گودالهای بزرگ تراوش کرده و باعث تشکیل دریا (ماریا) در سطح ماه شده است.



تصویر




چنین به نظر می رسد که ماه پیش از تشکیل ، پوسته‌اش حالتی مذاب داشته است. سن قدیمیترین سنگی که از ماه به زمین آورده شده نشان می‌دهد که این پوسته حدود 4.48 میلیارد سال پیش تشکیل شده است. طی 500 میلیون سال بعد از تشکیل پوسته ، بمباران شدید شهاب سنگها باعث شکستگی ، تغییر شکل و ذوب مجدد پوسته شد. ضربات ناشی از دو شهاب سنگ عظیم اخیر باعث تشکیل دو حوزه (دریا) ارینتال و ایمبریوم شده اند. جو جاذبه سطحی ماه بقدری ضعیف است که نمی‌تواند مانع از فرار ذرات گاز به فضا شود. در نتیجه ، جرم کل جو کره ماه به اندازه جرم هوای درون یک استادیوم بسکتبال است.



فاصله متوسط از زمین 384500 کیلومتر
قطر استوا 3476 کیلومتر
مدت حرکت وضعی 27.32 روز زمینی
مدت حرکت انتقالی 27.32 روز زمینی
سرعت مداری 1.02 کیلومتر در ثانیه
دمای سطحی 155- تا 105 درجه سانتیگراد
جرم (زمین = 1) 0.01
چگالی متوسط (آب = 1) 3.34
جاذبه (زمین = 1) 0.16
تعداد قمر 0








اندازه کره ماه در مقایسه با سایر اقمار منظومه شمسی متوسط است. بزرگترین قمر ، متعلق به مشتری است که گانیمید نام داشته و قطرش 5262 کیلومتر است ، در حالیکه قطر ماه 3476 کیلومتر می‌باشد. از اقمار متعدد کوچکتر ، می‌توان از کردلیا ، قمر اورانوس ، نام برد که فقط 30 کیلومتر قطر دارد.



img/daneshnameh_up/a/a6/Sakhtaremah.jpg




شکل گیری ماه

ماه و زمین بطور همزمان و حدود 4.5 میلیارد سال پیش شکل گرفتند. اینکه ماه دقیقا چگونه بوجود آمده هنوز معلوم نشده است. ممکن است همراه با زمین در اوایل شکل گیری منظومه شمسی شکل گرفته باشد، یا اینکه بعدها جذب میدان جاذبه شده و در مدار قرار گرفته است. نظریه‌ای که بیش از سایر نظریه‌ها پذیرفته شده این است که ماه از برخورد یک سیارک به اندازه مریخ به زمین بوجود آمده است.

اثرات متقابل جاذبه‌های زمین و ماه بر همدیگر باعث افزایش مدت حرکت وضعی هر دو جسم شده است. بعنوان مثال ، زمانی مدت حرکت وضعی زمین (طول شبانه روز) فقط 10 ساعت بود، اما این زمان به 24 ساعت کنونی افزایش یافته است. اگر این روند همچنان ادامه پیدا کند، طول ماهها به 47 روز خواهد رسید. اما مقیاس زمانی این روند بسیار طولانیتر از طول عمر خورشید بوده ، بنابر این منظومه شمسی عمر کافی برای رسیدن به آن زمان را نخواهد داشت. قطر خورشید 400 برابر قطر ماه و فاصله آن از زمین نیز 400 برابر فاصله ماه از زمین است. این اتفاق تصادفی باعث می‌شود تا هم ماه و هم خورشید به یک اندازه به نظر رسیده و در هنگام کسوف تمام سطح خورشید گرفته شود.



img/daneshnameh_up/f/f2/Sheklgirimah.jpg




چرا ماه به روی زمین سقوط نمی‌کند؟

زمین با نیروی گرانش ماه را به سوی خود می‌کشد. اگر انسان ماه را که در حقیقت بی وقفه به دور سیاره ما می‌چرخد، از گردش باز می‌داشت، ماه فقط برای مدت کوتاهی ثابت می‌ایستاد، آنگاه با سرعتی فزاینده به سمت زمین می‌شتافت و در نهایت با آن برخورد می‌کرد. البته این عمل میسر نیست. ماه از هماه زمانهای اولیه با سرعتی برابر 3659 کیلومتر در ساعت به دور زمین در حال گردش بوده است. در اثر این حرکت گردشی ، یک نیروی گریز از مرکز به سمت خارج ایجاد می‌شود، که درست به اندازه نیروی گرانش زمین که به سمت داخل کشش دارد، است. این دو نیروی مخالف ، اثر یکدیگر را بطور متقابل خنثی می‌کنند، به نحوی که ماه هموراه بر مدار خود باقی می‌ماند.

گودالها و دریاها

بیش از 3.5 میلیارد سال پیش ، سطح ماه به شدت توسط شهاب سنگها بمباران شد و گودالهای زیادی در سطح آن بوجود آمدند. وسعت بعضی از این گودالها به 300 کیلومتر (185 مایل) می‌رسد که توسط دیواره‌هایی از کوههای سنگی که بر اثر برخورد شهاب سنگها بوجود آمده اند، محصور شده اند. بعضی از گودالها ، دیوارهای تراس دار یا حلقه‌های کوهستانی هم مرکز داشته و در اکثر آنها قله‌هایی نیز وجود دارند. گودالهایی که رگه‌های بزرگ و درخشان توف نام دارند، بسیار تماشایی هستند. تعدادی از گودالهای بزرگتر از گذاره آتشفشانی پر شده و درباهایی در سطح ماه بوجود آورده‌اند.



img/daneshnameh_up/e/ef/Godalkoohestan.jpg
گودال کوهستان
این گودال رگه دار که 84 کیلومتر (52 مایل)
قطر داشته و در جنوب غربی نیمه نزدیک ماه
قرار دارد ، "تیکو" نامیده می شود . تیکو دارای
دیوارهای بلند تراس دار و قله‌های مرکزی است.




هلال و بدر چگونه تشلیل می‌شود؟
خورشید خود می درخشد، ماه را از این رو می‌بینیم که خورشید به آن می‌تابد. اگر آن روی ماه که به سوی ماست، بطور کامل مورد تابش خورشید قرار گیرد، ما ماه را بصورت قرص کامل و به عبارت دیگر در حالت بدر مشاهده می‌کنیم. اگر نور خورشید فقط قسمتی از آن روی ماه را که بسوی ماست در بر گیرد، ما ماه را بر حسب میزان تابش نور بصورت هلال باریک نوری ، نیم قرص و یا به صورت یک گلوله تقریبا گرد نورانی می‌بینیم. این پدیده‌های نوری را فازها یا صورتهای مختلف ماه می‌نامند.

هنگامی که ماه در جهت تابش خورشید قرار گیرد، دیده نمی‌شود، زیرا در تابش شدید خورشید محو می‌گردد و علاوه بر این ، آن روی ماه که بسوی ماست مورد تابش واقع نمی‌گردد. این وضعیت را ماه نو می‌نامیم. اکنون ماه بر روی مدار خود به حرکت ادامه می‌دهد و پس از چند روز به طور محسوسی در سمت چپ و یا در شرق خورشید واقع می‌شود. در این وضعیت قسمت کوچکی از نیمه رو به زمین ماه ، تحت تابش نور خورشید قرار می‌گیرد. در این دوران ماه را در اوایل شب بصورت داس باریکی که البته روز به روز بر قطر هلال آن افزوده می‌شود، مشاهده می‌کنیم، زیرا در این وضع ماه بعد از خورشید غروب می‌کند.

تقریبا یک هفته پس از ماه نو ، از دید ناظر زمینی ، ماه دقیقا از پهلو مورد تابش نور خورشید واقع می‌شود. در این حالت انسان نیمی از ماه را تاریک و نیم دیگر را روشن می‌یابد؛ این وضعیت نیم ماه افزاینده یا ربع اول نامیده می‌شود. دوباره یک هفته بعد ، ماه از دید این ناظر ، دقیقا در مقابل خورشید قرار می‌گیرد. در این حالت ماه به صورت قرص کامل نورانی می‌شود ، که به آن بدر (یا در اصطلاح عامیانه ماه شب چهاردهم) می‌گویند.

از این حالت به بعد از قطر قسمت نورانی ماه کاسته می‌شود. تقریبا هفت روز پس از بدر ، دوباره نیم ماه دوم یا ربع آّخر حادث می‌شود. ماه در این حالت از دید ناظر زمینی اکنون در سمت راست یا در غرب خورشید قرار دارد و به عبارت دیگر قبل از طلوع خورشید در آسمان صبحگاهی پدیدار می‌شود، تا بالاخره دوباره به وضعیت ماه نو می‌رسد.

اهله ماه

همیشه 50 درصد سطح ماه در معرض نور خورشید قرار دارد. میزان ناحیه روشن ماه ، به موقعیت ماه نسبت به زمین و خورشید بستگی دارد. اندازه ناحیه قابل رویت ، از کاملا تاریک تا ماه کامل متغیر است. این دوره کامل هشت مرحله دارد که اهله ماه نامیده می‌شوند. چرخه اهله ماه ، هر 29.53 روز کامل می‌شود.



img/daneshnameh_up/7/76/Kosoof.jpg




خسوف و کسوف

گرفتگی زمانی رخ می‌دهد که یک جرم آسمانی بطور موقت در مسیر نور یک جرم آسمانی دیگر قرار گیرد. در طول سال ، 2 یا 3 خسوف (ماه گرفتگی) رخ می‌دهند، آن هم وقتی که زمین بین ماه کامل و خورشید قرار گرفته و بر سطح ماه سایه افکند. یک یا دو کسوف (خورشید گرفتگی) نیز در طول سال رخ می‌دهند. کسوف بر اثر قرار گرفتن ماه بین زمین و خورشید به زمین بوجود می‌آید. هنگام کسوف ، حدود 161 کیلومتر (100 مایل) از زمین در تاریکی قرار می‌گیرد. نقش سایه خورشید گرفتگی فقط زمانی قابل رویت است که سایه ماه روی مکانی که بیننده در آن قرار دارد بیفتد. ماه گرفتگی در هر قسمتی از زمین که روبروی ماه قرار گرفته باشد قابل رویت است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۵۴
اشکان مهدیزاده

آتشفشان یک ساختمان زمین شناسی است که به وسیله آن مواد آتشفشانی (به صورت مذاب ، گاز ، قطعات جامد یاهر 3)از درون زمین به سطح آن راه می یابند. انباشتگی این مواد در محل خروج، برجستگی هایی به نام کوه آتشفشان ایجاد می نماید.
آتشفشان یکی از پدیده های طبیعی و دائمی زمین شناسی است که در طول تاریخ زمین شناسی نسبتا بدون تغییر باقی مانده و در ایجاد، تحول و تکامل پوسته و گوشته زمین نقش اساسی داشته و دارد.
تولید مواد آتش فشانی و پدیده های مؤثر در ایجاد آتشفشان از دوره پرکامبرین تا عهد حاضر تغییر چندانی نداشته است و آنچه در این راستا تغییر کرده است، نوع دانسته ها، چگونگی اندیشیدن و نحوه بهره گیری از آنهاست.آتشفشانها پدیده های جهانی هستند و در سایر کرات منظومه شمسی به ویژه سیارات مشابه زمین یک پدیده عادی محسوب می شود و آتشفشان بی شک در کیهان نیز رخ می دهد.
همچنین پوشش سطحی ماه اغلب با سنگ های آتشفشانی پوشیده شده است و بارزترین ارتفاعات مریخ توسط آتش فشانها ساخته شده است.

فوران های فومرولی در برخی کرات مانند قمر آیو در سیاره مشتری یک پدیده عادی می باشد. زبانه های آتش و لکه های خورشیدی را جدا از ماهیتشان، می توان نوعی فوران آتش فشانی در خورشید تلقی نمود.
علم آتشفشان شناسی به مباحث نحوه تشکیل و تحول ماگما، چگونگی جابجایی و حرکت انواع مواد، گدازه ها و ماگماها و نیز تحولات آنها در اتاقک های ماگمایی، چگونگی فعالیت آتش فشان ها و گسترش مواد آتشفشانی در سطح زمین، چگونگی تحول مواد آتشفشانی و ... اشاره می کند. علم آتشفشان شناسی از برخی علوم زمین چون پترولوژی ، تکتونیک جهانی، ژئوشیمی، چینه شناسی ، رسوب شناسی ، ژئوفیزیک ، کیهان شناسی و برخی دیگر از علوم تجربی مانند شیمی، فیزیک ، آمار و ریاضی کمک می گیرند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۵۲
اشکان مهدیزاده

اعضای تیم فوتبال استقلال که در هتل آکادمی حضور دارند امشب به مناسبت تولد یکی از اعضای کادر پزشکی برای وی تولد گرفتند.

این مراسم بعد از شام برای دکتر ستوده عضو کادر پزشکی استقلال برگزار شد و آبی ها با تهیه یک کیک به این شکل به پزشک تیمشان تبریک گفتند.

همچنین در جشن تولد پزشک آبی پوشان سرمربی تیم استقلال برای دقایقی با بازیکنان این تیم گفت و گو کرد.

روزبه چشمی هم بازیکنی بود که امشب در اردوی تیم استقلال شرکت کرد و برای دقایقی در کنار استقلالی ها حضور داشت.

دیدار تیم های استقلال و پرسپولیس ساعت 17 فردا در ورزشگاه آزادی برگزار خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۴۶
اشکان مهدیزاده
استقلال در این فصل با یک تاکتیک از ابتدا به میدان رفته و احتمالا این قاعده را در فینال لیگ هم اجرا خواهدکرد.تیم مظلومی برای اکثردیدارهای لیگ برتر با سیستم 1-3-2-4 به میدان رفته ودر این دیدار همین سیستم را خواهد داشت.

عصرایران - استقلال فقط با برد در این بازی شانس بالای قهرمانی است. این گزاره ای است که همه می دانند و احتملا تاثیر بسیار زیادی بر روی بازی خواهد داشت. سیستم و تاکتیک استقلال البته خیلی به این مساله ربطی ندارد واحتمال زیادی برای تغییرات گسترده برای آن وجود ندارد. استقلال در این فصل با یک تاکتیک از ابتدا به میدان رفته و احتمالا این قاعده را در فینال لیگ هم اجرا خواهدکرد.تیم مظلومی برای اکثردیدارهای لیگ برتر با سیستم 1-3-2-4 به میدان رفته ودر این دیدار همین سیستم را خواهد داشت.

ترکیب و تاکتیک اصلی استقلال مظلومی برای دربی 82(+تحلیل/شماتیک)
ترکیب اصلی استقلال
ترکیب آبی ها برابر پرسپولیس فقط یک سوال داردآن هم اینکه شیحی بازی می کند یا انصاری . جواب این سوال را هم گروه پزشکی استقلال خواهد داد. به غیر از این ها به نظر می رسد بازی کردن خرسندنیا در کنار ابراهیمی قطعی باشدو سایر بازیکنان هم که جای مشخص در ترکیب اصلی استقلال دارند. 

ترکیب و تاکتیک اصلی استقلال مظلومی برای دربی 82(+تحلیل/شماتیک)

شکل یک سوپرایز مظلومی

شکل اولی که برای استقلال در نظر گرفتیم نه همان شکل ساده بازی همه فصل که احتمالا سورپرایز مظلومی برای دربی خواهد بود. هنوز کسی به صورت دقیق نمی داند که ترکیب اصلی مظلومی شامل چه کسانی است اما این احتمال وجود دارد که برهانی از ابتدا بازی کند. بازی کردن برهانی از ابتدا یعنی تاکتیک ضدحملات سریع توسط استقلال .یعنی ضربه زدن به نقطه ضعف پرسپولیس. قرمزها با مدافع کند و نورالهی که استحکام کامیابی نیاراندارد حتما در برابراین سیستم شکننده خواهند بود.سیستم و نفرات اولی که معلوم نیست چند درصد مورد استفاده قراربگیرد.

ترکیب و تاکتیک اصلی استقلال مظلومی برای دربی 82(+تحلیل/شماتیک)
شکل دو پلن پایه استقلال

شکل دو پلن پایه استقلال است. استفاده از شهبازاده به عنوان مهاجم داخل باکس یعنی استقلال یک گل بزند و گل نخورد. آبی ها برای این سیستم هم به ضدحمله روی خواهند آورد اما با کندی شهباززاده گل زدن ساده نخواهد بود. استقلال براساس پلن پایه اش حساب ویژه ای روی گل نخوردن و گل زدن باز کرده. سیستمی که پرسپولیس اگر به دام بیافتد شکست هم خورده.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۴۳
اشکان مهدیزاده



سرمربی تیم فوتبال استقلال در نشست خبری پیش از دربی صحبت های خود را مطرح کرد.
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس،پرویز مظلومی در نشست خبری پیش از دربی 82 اظهار داشت: در خصوص دربی حرف زیاد است چون حساسیت زیادی بین هواداران دو تیم است و دیدید که در اغلب بازی ها در نیمه اول نمی شود زیاد کار تاکتیکی کرد. در نیمه دوم بازیکنان آرامش می گیرد و کار تاکتیکی می کند. ما در تدارک هستیم که بازیکنان را آماده کنیم و عزم خود را جزم کردیم تا هر سه امتیاز را بگریم واگر می خواهیم قهرمان شویم این 3 امتیاز خیلی مهم است.

وی افزود: می‌خواهیم به پشتوانه هوادارانمان پرسپولیس را شکست دهیم و کاملا بازیکنان من آگاه هستند که پرسپولیس چه نقاظ ضعف و قوتی دارد و می‌تواند برنده شود.

مظلومی در خصوص اینکه آیا بازی سپاهان می‌تواند درنتیجه دربی تاثیرگذار باشد یا خیر گفت: هواداران استقلال نگران نباشند ما در بازی با سپاهان مدام به فکر دربی بودیم و مطمئن باشید نه ما را می‌توان با پرسپولیس قیاس کرد و نه آنها را با ما.

وی درباره اینکه آیا قهرمان لیگ از دل دربی فردا درمی‌آید یا نه گفت: من موافق این مساله نیستم به نظر من برنده بازی فردا شانس بیشتری برای قهرمانی دارد به هر حال بازی دور رفت خیلی حساس نبود چون امتیازات ما از حریف بیشتر بود اما الان هم امتیاز هستیم و همین مساله بازی را حساس‌تر کرده است اما به هر حال 12 امتیاز دیگر تا پایان لیگ مانده و به نظرم راه برنده بازی فردا برای قهرمان شدن هموارتر خواهد بود البته تیم هایی مثل استقلال خوزستان بالای ما است و تیم‌هایی مثل تراکتورسازی ذوب آهن و نفت تهران هم عزم خود را جزم کرده‌اند تا به صدر جدول برسند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۳۶
اشکان مهدیزاده


سرمربی استقلال معتقد است اظهارات اخیر بازیکنان پرسپولس مبنی بر قوی تر بودن آبی های پایتخت نسبت به آنها اظهار نظرهای سیاست مدارانه ای است.


به گزارش سایت رسمی باشگاه استقلال، پرویز مظلومی در نشست خبری پیش از داربی 82 به سوالات خبرنگاران پاسخ داد. ارزیابی از بازی؟ راجع به داربی زیاد می شود صحبت کرد. حساسیت در بین هواداران بازی را حساس تر می کند. در نیمه اول زیاد کارهای تاکتیکی به چشم نمی اید و در نیمه دوم تدابیر تاکتیکی به نحو مطلوب ارائه می شود. ما به دنبال آرامش در تیم هستیم و عزم خود را جزم کرده ایم تا پرسپولیس را شکست دهیم. تیم استقلال که می خواهد قهرمان شود و می شود، این سه امتیاز برایش خیلی مهم است. امیدواریم تیم خوب پرسپولیس را شکست دهیم و راه خود را هموار کنیم. نقاط ضعف و قوت پرسپولیس را شناخته ایم. بازیکنانمان کاملا از وضعیت حریف آگاه هستند و امیدواریم به هدفمان برسیم. تاثیر بازی با سپاهان روی داربی؟ بازی به بازی فرق می کند. نیمه دوم احتیاط کردیم و باعث شدیم حریف حمله کند. این بازی با سایر بازی ها فرق دارد. برنده قهرمان است؟ نه، فقط شانس قهرمانی اش بالاتر می رود. الان امتیازات نزدیک است و حساسیت ها هم بالا است. 12 امتیاز هم در سایر بازی ها خوابیده و تنها پیروز این میدان راهش هموار می شود. ترس نباختن در داربی؟ به جرات می گویم از داربی نمی ترسم و تیم را با احتیاط به زمین نمی فرستم. در بازی رفت حریف به آب و آتش زد و تیم ما عقب رفت ولی گفتند من تیم را عقب کشیدم. در همه داربی هایی که من بوده ام، بازی صفر بر صفر نشده است. این نشان می دهد ما ترس نداریم. گاهی شرایط ایجاب می کند که دفاع بکنیم. به هرحال بازیکنان گاهی اوقات جوان و کم تجربه هستند. ما می خواهیم تماشاگران گل ببینند و مردم لذت ببرند. ضعف پرسپولیس و استقلال در کجاست؟ نمی توانم راجع به این دو مسئله صحبت کنم. بعد از بازی به این سوال جواب می دهم. شکست استقلال و بدتر شدن شرایط مظلومی؟ ما اشتباه کردیم اول فصل امتیازات را گرفتیم و این مسئله توقعات را از ما بالا برد. همه با تمام نیرو برابر ما به میدان می روند. دیده ایم که یک تیم برابر ما با 8 نفر دفاع کرده است. ما اول فصل خوب نتیجه گرفتیم ولی تیم رقیب ما یعنی پرسپولیس در نیم فصل دوم امتیازات را گرفت و برعکس شده است. شاید اگر این اتفاق برای ما می شد، همه از ما تعریف می کنند. بازی نکردن استقلال به دلیل پول ندادن ایران نوین؟ من کارهای فنی را انجام می دهم و اگر مدیر باشگاه بگوید بازی نکنید، ما به میدان نمی رویم. اظهارات پرسپولیسی ها مبنی بر قوی تر بودن استقلال و نظر مظلومی؟ این حرفها سیاست مدارانه است. ما به آنها احترام می گذاریم ولی این حرف ها رد گم کردن است. ما سعی کردیم بازیکنان وارد این مسئله نشوند و بابت این مسئله هم عذرخواهی می کنیم. غایبان استقلال؟ چشمی و محسن کریمی مصدوم هستند و سایرین هستند و دست مرا بسته اند تا 11 نفر اصلی را انتخاب کنم. توقع از تماشاگران؟ بازی رفت یک الگو بود و دیدیم که شعارها مناسب بود و برای آقای نوروزی هماهنگ شده بود. رقابت در زمین است و بیرون باید اصول اخلاقی رعایت شود. من بعد از نشست خبری هم رفتار تماشاگران را تحسین کردم. امیدوارم این مسئله دوباره رعایت شود. ما زندگیمان زود می گذرد و منش پهلوانی است که می ماند. اظهارات پرسپولیسی ها مبنی بر قوی تر بودن استقلال و نظر مظلومی؟ این حرفها سیاست مدارانه است. ما به آنها احترام می گذاریم ولی این حرف ها رد گم کردن است. ما سعی کردیم بازیکنان وارد این مسئله نشوند و بابت این مسئله هم عذرخواهی می کنیم. غایبان استقلال؟ چشمی و محسن کریمی مصدوم هستند و سایرین هستند و دست مرا بسته اند تا 11 نفر اصلی را انتخاب کنم. توقع از تماشاگران؟ بازی رفت یک الگو بود و دیدیم که شعارها مناسب بود و برای آقای نوروزی هماهنگ شده بود. رقابت در زمین است و بیرون باید اصول اخلاقی رعایت شود. من بعد از نشست خبری هم رفتار تماشاگران را تحسین کردم. امیدوارم این مسئله دوباره رعایت شود. ما زندگیمان زود می گذرد و منش پهلوانی است که می ماند. پیشکسوتان استقلال مثل پیشکسوتان پرسپولیس حمایت کرده اند؟ بله امروز هم چند پیشکسوت ما به تمرین می آیند. آنهایی که باید حمایت کنند، این کار را می کنند. کمپین محیط زیستی جهت پاکیزگی ورزشگاه؟ مردم که رعایت می کنند و آنهایی هم که رعایت نمی کنند ان شاءالله هدایت شوند (باخنده). ما در این مسائل همیشه پیش قدم هستیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۳۴
اشکان مهدیزاده

علی پروین روز چهارشنبه به دعوت سرپرست باشگاه پرسپولیس به محل تمرین این تیم رفت تا به بازیکنان این تیم پیش از دربی 82 روحیه بدهد.

در حالی که علیرضا نورمحمدی، کاپیتان اول تیم فوتبال پرسپولیس محسوب می‌شود، نکته جالب این بود که محسن بنگر بازیکنان این تیم را جمع کرد تا با اسطوره این باشگاه دست بدهند و خوش‌وبش کنند.

آنطور که میزان نوشته، شنیده می‌شود بین بنگر و نورمحمدی یک سری مشکلات وجود دارد اما این اختلافات به خاطر حرفه‌ای‌گری برانکو تاکنون سر باز نکرده است.

نورمحمدی با وجود این‌که بعد از درگذشت هادی نوروزی، کاپیتان اول پرسپولیس محسوب می‌شود 7 دیدار است که هیچ جایی در ترکیب اصلی این تیم ندارد. در حال حاضر بنگر عملا کاپیتان اول پرسپولیس محسوب می‌شود و مورد اعتماد برانکو هم قرار دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۲۵
اشکان مهدیزاده

حکیم فردوسی در "طبران طوس" در سال 329 هجری به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی در دست نیست ولی مشخص است که در جوانی با درآمدی که از املاک پدرش داشته به کسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شده است.

فردوسی از همان ابتدای کار که به کسب علم و دانش پرداخت، به خواندن داستان هم علاقمند شد و مخصوصاً به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می ورزید.

همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر به نظم در آوردن شاهنامه انداخت.

چنان که از گفته خود او در شاهنامه بر می آید، مدتها در جستجوی این کتاب بوده است و پس از یافتن دستمایه ی اصلیی داستانهای شاهنامه، نزدیک به سی سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این کار کرد.

او خود می گوبد:

بسی رنج بردم بدین سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب


فردوسی در سال 370 یا 371 به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرد و در اوایل این کار هم خود فردوسی ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم بعضی از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند او را یاری می کردند ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالهایی، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود دچار فقر و تنگدستی شد.

اَلا ای برآورده چرخ بلند
چه داری به پیری مرا مستمند
چو بودم جوان برترم داشتی
به پیری مرا خوار بگذاشتی
به جای عنانم عصا داد سال
پراکنده شد مال و برگشت حال


بر خلاف آن چه مشهور است، فردوسی سرودن شاهنامه را صرفاً به خاطر علاقه خودش و حتی سالها قبل از آن که سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز کرد؛ اما چون در طی این کار رفته رفته ثروت و جوانی را از دست داد، به فکر افتاد که آن را به نام پادشاهی بزرگ کند و به گمان اینکه سلطان محمود چنان که باید قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او کرد و راه غزنین را در پیش گرفت.

اما سلطان محمود که به مدایح و اشعار ستایش آمیز شاعران بیش از تاریخ و داستانهای پهلوانی علاقه داشت، قدر سخن فردوسی را ندانست و او را چنانکه شایسته اش بود تشویق نکرد.

علت این که شاهنامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد، درست معلوم نیست.

عضی گفته اند که به سبب بدگوئی حسودان، فردوسی نزد محمود به بی دینی متهم شد (در واقع اعتقاد فردوسی به شیعه که سلطان محمود آن را قبول نداشت هم به این موضوع اضافه شد) و از این رو سلطان به او بی اعتنائی کرد.

ظاهراً بعضی از شاعران دربار سلطان محمود به فردوسی حسد می بردند و داستانهای شاهنامه و پهلوانان قدیم ایران را در نظر سلطان محمود پست و ناچیز جلوه داده بودند.

به هر حال سلطان محمود شاهنامه را بی ارزش دانست و از رستم به زشتی یاد کرد و بر فردوسی خشمگین شد و گفت: که "شاهنامه خود هیچ نیست مگر حدیث رستم، و اندر سپاه من هزار مرد چون رستم هست".

گفته اند که فردوسی از این بی اعتنائی سلطان محمود بر آشفت و چندین بیت در هجو سلطان محمود گفت و سپس از ترس مجازات او غزنین را ترک کرد و چندی در شهرهائی چون هرات، ری و طبرستان متواری بود و از شهری به شهر دیگر می رفت تا آنکه سرانجام در زادگاه خود، طوس درگذشت.

تاریخ وفاتش را بعضی 411 و برخی 416 هجری قمری نوشته اند.

فردوسی را در شهر طوس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.

تصویر



در تاریخ آمده است که چند سال بعد، محمود به مناسبتی فردوسی را به یاد آورد و از رفتاری که با آن شاعر آزاده کرده بود پشیمان شد و به فکر جبران گذشته افتاد و فرمان داد تا ثروت فراوانی را برای او از غزنین به طوس بفرستند و از او دلجوئی کنند.

اما چنان که نوشته اند، روزی که هدیه سلطان را از غزنین به طوس می آوردند، جنازه شاعر را از طوس بیرون می بردند.

از فردوسی تنها یک دختر به جا مانده بود، زیرا پسرش هم در حیات پدر فوت کرده بود و گفته شده است که دختر فردوسی هم این هدیه سلطان محمود را نپذیرفت و آن را پس فرستاد.

شاهنامه نه فقط بزرگ ترین و پر مایه ترین مجموعه شعر است که از عهد سامانی و غزنوی به یادگار مانده است بلکه مهمترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران قدیم و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات فارسی است.

فردوسی طبعی لطیف داشته، سخنش از طعنه و هجو و دروغ و تملق خالی بود و تا می توانست الفاظ ناشایست و کلمات دور از اخلاق بکار نمی برد.

او در وطن دوستی سری پر شور داشت. به داستانهای کهن و به تاریخ و سنن قدیم عشق می ورزید.

ویژگیهای هنری شاهنامه


"شاهنامه"، حافظ راستین سنت های ملی و شناسنامه قوم ایرانی است. شاید بی وجود این اثر بزرگ، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در طوفان حوادث تاریخی نابود می شد و اثری از آنها به جای نمی ماند.

فردوسی شاعری معتقد و مومن به ولایت معصومین علیهم ‌السلام بود و خود را بنده اهل بیت نبی و ستاینده خاک پای وصی می دانست و تاکید می کرد که:

گرت زین بد آید، گناه من است
چنین است و آیین و راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم


فردوسی با خلق حماسه عظیم خود، برخورد و مواجهه دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین روش ممکن عینیت بخشید، با تأمل در شاهنامه و فهم پیش زمینه فکری ایرانیان و نوع اندیشه و آداب و رسومشان متوجه می شویم که ایرانیان همچون زمینی مستعد و حاصل خیز آمادگی دریافت دانه و بذر آیین الهی جدید را داشته و خود به استقبال این دین توحیدی رفته اند.

چنان که در سالهای آغازین ظهور اسلام، در نشر و گسترش و دفاع از احکام و قوانینش به دل و جان کوشیدند.

اهمیت شاهنامه فقط در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمی شود و پیش از آن که مجموعه ای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامه ای است که بیت بیت و حرف به حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواسته های جمعی، ملتی کهن دارد.

ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است.

شاهنامه، منظومه مفصلی است که حدوداً از شصت هزار بیت تشکیل شده است و دارای سه دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است.

فردوسی بر منابع بازمانده کهن، چنان کاخ رفیعی از سخن بنیان می نهد که به قول خودش باد و باران نمی تواند گزندی بدان برساند و گذشت سالیان بر آن تأثیری ندارد.

در برخورد با قصه های شاهنامه و دیگر داستانهای اساطیری فقط به ظاهر داستانها نمی توان بسنده کرد.

زبان قصه های اساطیری، زبانی آکنده از رمز و سمبل است و بی توجهی به معانی رمزی اساطیر، شکوه و غنای آنها را تا حد قصه های معمولی تنزل می دهد.

حکیم فردوسی خود توصیه می کند:

تو این را دوغ و فسانه مدان
به یکسان روش در زمانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد


شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستی اند.

جنگ کاوه و ضحاک ظالم، کین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش به دسیسه سودابه و . . . همه حکایت از این نبرد و ستیز دارند.

تفکر فردوسی و اندیشه حاکم بر شاهنامه همیشه مدافع خوبی ها در برابر ظلم و تباهی است. ایران که سرزمین آزادگان محسوب می شود همواره مورد آزار و اذیت همسایگانش قرار می گیرد.

زیبایی و شکوه ایران، آن را در معرض مصیبت های گوناگون قرار می دهد و از همین رو پهلوانانش با تمام توان به دفاع از موجودیت این کشور و ارزشهای عمیق انسانی مردمانش بر می خیزند و جان بر سر این کار می نهند.

برخی از پهلوانان شاهنامه نمونه های متعالی انسانی هستند که عمر خویش را به تمامی در خدمت همنوعان خویش گذرانده است.

پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته اند.

شخصیت های دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.

آنها مأموران اهریمنند و قصد نابودی و فساد در امور جهان را دارند.

قهرمانان شاهنامه با مرگ، ستیزی هماره دارند و این ستیز نه روی گردانی از مرگ است و نه پناه بردن به کنج عافیت، بلکه پهلوان در مواجهه و درگیری با خطرات بزرگ به جنگ مرگ می رود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ می دزدد.

اغلب داستانهای شاهنامه بی اعتباری دنیا را به یاد خواننده می آورد و او را به بیداری و درس گرفتن از روزگار می خواند ولی در همین حال آنجا که هنگام سخن عاشقانه می رسد فردوسی به سادگی و با شکوه و زیبایی موضوع را می پروراند.

نگاهی به پنج گنج نظامی در مقایسه با شاهنامه، این حقیقت را بر ما نمایان تر می کند. در پنج گنج، شاعر عارف که ذهنیتی تغزلی و زبانی نرم و خیال انگیز دارد، در وادی حماسه چنان غریق تصویرسازی و توصیفات تغزلی شده که جای و مقام زبان حماسه را فراموش کرده است حال آنکه که فردوسی حتی در توصیفات تغزلی در شأن زبان حماسه، از تخیل و تصاویر بهره می گیرد و از ازدحام بیهوده تصاویر در زبان حماسی اش پرهیز می کند.

تصویر



تصویرسازی

تصویرسازی در شعر فردوسی جایی بسیار مهم دارد. شاعر با تجسم حوادث و ماجراهای داستان در پیش چشم خواننده او را همراه با خود به متن حوادث می برد، گویی خواننده داستان را بر پرده سینما به تماشا نشسته است.

تصویرسازی و تخیل در اثر فردوسی چنان محکم و متناسب است که حتی اغلب توصیفات طبیعی درباره طلوع، غروب، شب، روز و . . . در شعر او حالت و تصویری حماسی دارد و ظرافت و دقت حکیم طوس در چنین نکاتی موجب هماهنگی جزئی ترین امور در شاهنامه با کلیت داستان ها شده است.

چند بیت زیر در توصیف آفتاب بیان شده است:

چو خورشید از چرخ گردنده سر
برآورد بر سان زرین سپر


***

پدید آمد آن خنجر تابناک
به کردار یاقوت شد روی خاک


***

چو زرین سپر برگرفت آفتاب
سرجنگجویان برآمد ز خواب


و این هم تصویری که شاعر از رسیدن شب دارد:

چو خورشید تابنده شد ناپدید
شب تیره بر چرخ لشگر کشید


موسیقی

موسیقی در شعر فردوسی از عناصر اصلی شعر محسوب می شود. انتخاب وزن متقارب که هجاهای بلند آن کمتر از هجاهای کوتاه است، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر می کند.

علاوه بر استفاده از وزن عروضی مناسب، فردوسی با به کارگیری قافیه های محکم و هم حروفیهای پنهان و آشکار، انواع جناس، سجع و دیگر صنایع لفظی تأثیر موسیقایی شعر خود را تا حد ممکن افزایش می دهد.

اغراقهای استادانه، تشبیهات حسی و نمایش لحظات طبیعت و زندگی از دیگر مشخصات مهم شعر فردوسی است.

برآمد ز هر دو سپه بوق و کوس
هوا نیلگون شد، زمین آبنوس
چو برق درخشنده از تیره میغ
همی آتش افروخت از گرز و تیغ
هوا گشت سرخ و سیاه و بنفش
ز بس نیزه و گونه گونه درفش
از آواز دیوان و از تیره گرد
ز غریدن کوس و اسب نبرد
شکافیده کوه و زمین بر درید
بدان گونه پیکار کین کس ندید
چکاچاک گرز آمد و تیغ و تیر
ز خون یلان دشت گشت آبگیر
زمین شد به کردار دریای قیر
همه موجش از خنجر و گرز و تیر
دمان بادپایان چو کشتی بر آب
سوی غرق دارند گفتی شتاب



منبع داستانهای شاهنامه


نخستین کتاب نثر فارسی که به عنوان یک اثر مستقل عرضه شد، شاهنامه ای منثور بود.

این کتاب به دلیل آن که به دستور و سرمایه "ابومنصور توسی" فراهم آمد، به "شاهنامه ابومنصوری" شهرت دارد و تاریخ گذشته ایران به حساب می آید.

اصل این کتاب از میان رفته و تنها مقدمه آن که حدود پانزده صفحه می شود در بعضی نسخه های خطی شاهنامه موجود است.

علاوه بر این شاهنامه، یک شاهنامه منثور دیگر به نام شاهنامه ابوالموید بلخی وجود داشته که گویا قبل از شاهنامه ابومنصوری تألیف یافته است، اما چون به کلی از میان رفته درباره آن نمی توان اظهارنظر کرد.

پس از این دوره در قرن چهارم شاعری به نام دقیقی کار به نظم در آوردن داستانهای ملی ایران را شروع کرد.

دقیقی زردشتی بود و در جوانی به شاعری پرداخت.

او برخی از امیران چغانی و سامانی را مدح گفت و از آنها جوایز گرانبها دریافت کرد.

دقیقی ظاهراً به دستور نوح بن منصور سامانی مأموریت یافت تا شاهنامه ی ابومنصوری را که به نثر بود به نظم در آورد.

دقیقی، هزار بیت بیشتر از این شاهنامه را نسروده بود و هنوز جوان بود که کشته شد (حدود 367 یا 369 هـ. ق) و بخش عظیمی از داستانهای شاهنامه ناسروده مانده بود.

فردوسی استاد و هشمهری دقیقی کار ناتمام او را دنبال کرد.

از این رو می توان شاهنامه دقیقی را منبع اصلی فردوسی در سرودن شاهنامه دانست.

بخش های اصلی شاهنامه


موضوع این شاهکار جاودان، تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ساسانیان به دست اعراب است و کلاً به سه دوره اساطیری، پهلوی و تاریخی تقسیم می شود.

دوره اساطیری

این دوره از عهد کیومرث تا ظهور فریدون ادامه دارد. در این عهد از پادشاهانی مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید سخن به میان می آید. تمدن ایرانی در این زمان تکوین می یابد. کشف آتش، جدا کرن آهن از سنگ و رشتن و بافتن و کشاورزی کردن و امثال آن در این دوره صورت می گیرد.

در این عهد جنگها غالباً جنگ های داخلی است و جنگ با دیوان و سرکوب کردن آنها بزرگ ترین مشکل این عصر بوده است. (بعضی احتمال داده اند که منظور از دیوان، بومیان فلات ایران بوده اند که با آریایی های مهاجم همواره جنگ و ستیز داشته اند)

در پایان این عهد، ضحاک دشمن پاکی و سمبل بدی به حکومت می نشیند، اما سرانجام پس از هزار سال فریدون به یاری کاوه آهنگر و حمایت مردم او را از میان می برد و دوره جدید آغاز می شود.

دوره پهلوانی

دوره پهلوانی یا حماسی از پادشاهی فریدون شروع می شود. ایرج، منوچهر، نوذر، گرشاسب به ترتیب به پادشاهی می نشیند. جنگهای میان ایران و توران آغاز می شود.

پادشاهی کیانی مانند: کیقباد، کیکاووس، کیخسرو و سپس لهراست و گشتاسب روی کار می آیند. در این عهد دلاورانی مانند: زال، رستم، گودرز، طوس، بیژن، سهراب و امثال آنان ظهور می کنند.

سیاوش پسر کیکاووس به دست افراسیاب کشته می شود و رستم به خونخواهی او به توران زمین می رود و انتقام خون سیاوش را از افراسیاب می گیرد. در زمان پادشاهی گشتاسب، زرتشت پیغمبر ایرانیان ظهور می کند و اسفندیار به دست رستم کشته می شود.

مدتی پس از کشته شدن اسفندیار، رستم نیز به دست برادر خود، شغاد از بین می رود و سیستان به دست بهمن پسر اسفندیار با خاک یکسان می گردد، و با مرگ رستم دوره پهلوانی به پایان می رسد.

دوره تاریخی

این دوره با ظهور بهمن آغاز می شود و پس از بهمن، همای و سپس داراب و دارا پسر داراب به پادشاهی می رسند.

در این زمان اسکندر مقدونی به ایران حمله می کند و دارا را که همان داریوش سوم است می کشد و به جای او بر تخت می نشیند.

پس از اسکندر دوره پادشاهی اشکانیان در ابیاتی چند بیان می گردد و سپس ساسانیان روی کار می آیند و آن گاه حمله عرب پیش می آید و با شکست ایرانیان شاهنامه به پایان می رسد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۵۸
اشکان مهدیزاده


زندگی نامه حضرت محمد,زندگینامه حضرت محمد,بیوگرافی حضرت محمد,حضرت محمد

زندگی  نامه حضرت محمد (ص):
نام: محمد بن عبد الله

حضرت محمد (ص) در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.

کنیه حضرت محمد (ص): ابوالقاسم و ابوابراهیم.

 

القاب حضرت محمد (ص): رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه‏ و...

 

 منصب حضرت محمد (ص): آخرین پیامبر الهى، بنیان‏گذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.

 

تاریخ ولادت حضرت محمد (ص): روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته ‏اند.

 

عام الفیل، همان سالى است که ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مکه یورش آورد تا خانه خدا (کعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مکه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاکت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.

محل تولد حضرت محمد (ص): مکه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).

 

نسب پدرى حضرت محمد (ص): عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن کلاب بن مرّة بن کعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر (قریش) بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.


حضرت محمد (ص) روایت شده است که هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در کتاب‏هاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است که فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.

 

مادر حضرت محمد (ص): آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.


این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، کم‏ نظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى کرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى که به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مکانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.

 

و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، کفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگه‏دارى کند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى کرد.

زندگی نامه حضرت محمد,زندگینامه حضرت محمد,بیوگرافی حضرت محمد,حضرت محمد

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

مدت رسالت و زمامدارى حضرت محمد (ص): از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، که در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، که رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. حضرت محمد (ص)  علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.

همسران حضرت محمد (ص):
1. خدیجه بنت خویلد.

2. سوده بنت زمعه.

3. عایشه بنت ابى بکر.

4. امّ شریک بنت دودان.

5. حفصه بنت عمر.

6. ام حبیبه بنت ابى سفیان.

7. امّ سلمه بنت عاتکه.

8. زینب بنت جحش.

9. زینب بنت خزیمه.

10. میمونه بنت حارث.

11. جویریه بنت حارث.

12. صفیّه بنت حىّ بن اخطب.

 
نخستین زنى که افتخار همسرى حضرت محمد (ص) را یافت، خدیجه بنت خویلد بود. حضرت محمّد(ص) پیش از رسیدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با این بانوى بزرگوار ازدواج نمود.

خدیجه کبرى (س) با موقعیت و اموال خویش، خدمات شایانى به پیامبر اکرم(ص) در اظهار رسالتش کرد. این بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در ردیف بانوان قدسى، همانند مریم و آسیه، قرار دارد. حضرت محمد (ص) به احترام خدیجه کبرى (س) تا هنگامى که وى زنده بود، با هیچ زن دیگرى ازدواج نکرد. همو بود که دردها و رنج‏هاى پیامبر(ص) را، که سران شرک و کفر متوجه آن حضرت مى‏کردند، تسلّى داده و او را در رسالت و نبوتش یارى می‏داد.

 
خدیجه کبرى(س) به خاطر مقام و منزلتى که در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنایت مخصوص پروردگار جهانیان قرار گرفت. به همین جهت روزى جبرئیل امین به محضر پیامبر اکرم(ص) شرفیاب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خدیجه برسان. پیامبر اکرم(ص) به همسرش فرمود: اى خدیجه! جبرئیل امین از جانب خداوند متعال به تو سلام مى‏رساند. خدیجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئیل السّلام».

 
حضرت خدیجه (س) در ایام همسرى با حضرت محمد (ص) از احترام ویژه رسول‏ خدا(ص) برخوردار بود و پیامبر(ص) نیز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خدیجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نیکى یاد می‏کرد.

 
از عایشه، سومین حضرت محمد (ص)، روایت شده است:
«کانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) لایَکادُ یَخْرُجُ مِنَ الْبَیْتِ حَتّى یَذْکُرَ خَدیجَةَ فَیَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَیْها، فَذَکَرها یَوْماً مِنَ الْاَیّامِ فَادْرَکَتْنی الْغَیْرةَ، فَقُلْتُ: هَلْ کانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَکَ اللّهُ خَیْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى‏ اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ‏. (1)

 

حضرت محمد (ص) هیچ‏گاه از خانه بیرون نمی‏رفت مگر این که یادى از خدیجه مى‏کرد و از او به نیکى نام مى‏برد. یک روز که حضرت محمد (ص) از خدیجه (س) یاد کرده و خوبى‏هاى او را بیان میکرد، غیرت زنانگى بر من غالب شد و به پیامبر(ص) گفتم: آیا او یک پیرزن بیشتر بود و حال آن که خداوند بهتر از آن (یعنى عایشه) را به تو داده است؟ پیامبر اکرم(ص) از این گفتار من، خشمگین شد، به طورى که موهاى جلوى سرش از شدت خشم به حرکت درآمد.

 

زندگی نامه حضرت محمد (ص)


فرزندان حضرت محمد (ص):
الف) پسران ان حضرت محمد (ص):
1. قاسم. او پیش از بعثت پیامبر اکرم(ص) تولد یافت. از این رو پیامبر(ص) را ابوالقاسم نامیدند.

 
2. عبدالله. این کودک چون پس از بعثت به دنیا آمده بود، وى را «طیّب» و «طاهر» مى‏گفتند.

 

3. ابراهیم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات یافت.

 
عبدالله و قاسم از خدیجه کبرى (س) و ابراهیم از ماریه قبطیه متولد شدند. وهرسه آنان در سنین کودکى از دنیا رفتند.

 

ب) دختران حضرت محمد (ص):

1. زینب (س). 2. رقیه (س). 3. ام کلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).


دختران حضرت محمد (ص) همگى از حضرت خدیجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پیش از رحلت آن حضرت، از دنیا رفته بودند. تنها فرزندى که از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرین دختر وى بود. این بانوى مکرّمه، افتخار بانوان عالم، بلکه همه انسان‏ها و مورد تقدیس و تکریم فرشتگان عرشى است. همو است که مادر سبطین و امّ الأئمة المعصومین(ع) است.

 

 گرچه پیامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خویش علاقه‏مند بود، اما در میان همسرانش بیش از همه، به خدیجه کبرى (س) و در میان فرزندانش بیش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف میفرمود.

 

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

 

آغاز بعثت حضرت محمد (ص):
محمد امین ( ص ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز با آفریننده جهان می پرداخت و در عالم خواب رؤیاهایی می دید راستین و برابر با عالم واقع . روح بزرگش برای پذیرش وحی - کم کم - آماده می شد .

 

درآن شب بزرگ جبرئیل فرشته وحی مأمور شد آیاتی از قرآن را بر محمد ( ص ) بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد . سن محمد ( ص ) در این هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهایی و توجه خاص به خالق یگانه جهان جبرئیل از محمد ( ص ) خواست این آیات را بخواند : " اقرأ باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم . الذی  علم بالقلم . علم الانسان ما لم یعلم " . یعنی : بخوان به نام پروردگارت که آفرید . او انسان را از خون بسته آفرید . بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است . خدایی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست .

زندگی نامه حضرت محمد,زندگینامه حضرت محمد,بیوگرافی حضرت محمد,حضرت محمد

  

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

حضرت محمد (ص) - از آنجا که امی و درس ناخوانده بود - گفت : من توانایی  خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که " لوح " را بخواند . اما همان جواب را شنید - در دفعه سوم - محمد ( ص ) احساس کرد می تواند " لوحی " را که در دست جبرئیل است بخواند . این آیات سرآغاز مأموریت بسیار توانفرسا و مشکلش بود .

 

جبرئیل مأموریت خود را انجام داد و محمد ( ص ) نیز از کوه حرا پایین آمد و به سوی خانه خدیجه رفت . سرگذشت خود را برای همسر مهربانش باز گفت . خدیجه دانست که مأموریت بزرگ " محمد " آغاز شده است . او را دلداری و دلگرمی داد و گفت : " بدون شک خدای مهربان بر تو بد روا نمی دارد زیرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی و به بینوایان کمک می کنی و ستمدیدگان را یاری می نمایی " . سپس محمد ( ص ) گفت : " مرابپوشان " خدیجه او را پوشاند .

 

حضرت محمد (ص) اندکی به خواب رفت . خدیجه نزد " ورقة بن نوفل " عمو زاده اش که از دانایان عرب بود رفت ، و سرگذشت محمد ( ص ) را به او گفت . ورقه در جواب دختر عموی خود چنین گفت : آنچه برای محمد ( ص ) پیش آمده است آغاز پیغمبری  است و " ناموس بزرگ " رسالت بر او فرود می آید . خدیجه با دلگرمی به خانه برگشت .

  

معراج حضرت محمد (ص):
پیش از هجرت به مدینه که در ماه ربیع الاول سال سیزدهم بعثت اتفاق افتاد، دو واقعه در زندگی حضرت محمد (ص) پیش آمد که به ذکر مختصری از آن می پردازیم : در سال دهم بعثت "معراج " پیغمبر اکرم (ص ) اتفاق افتاد و آن سفری بود که به امر خداوند متعال و بهمراه امین وحی (جبرئیل ) و بر مرکب فضا پیمایی به نام "براق " انجام شد.

 

حضرت محمد (ص) این سفر با شکوه را از خانه ام هانی خواهر امیر المومنین علی (ع ) آغاز کرد و با همان مرکب به سوی بیت المقدس یا مسجد اقصی روانه شد، و از بیت اللحم که زادگاه حضرت مسیح است و منازل انبیا (ع ) دیدن فرمود.

 

سپس سفر آسمانی خود را آغاز نمود و از مخلوقات آسمانی و بهشت و دوزخ بازدید به عمل آورد، و در نتیجه از رموز و اسرار هستی و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پایان حق تعالی آگاه شد و به "سدرة المنتهی " رفت و آنرا سراپا پوشیده از شکوه و جلال و عظمت دید. سپس از همان راهی  که آمده بود به زادگاه خود "مکه " بازگشت و از مرکب فضا پیمای خود پیش از طلوع فجر در خانه "ام هانی " پائین آمد.

 

به عقیده شیعه این سفر جسمانی بوده است نه روحانی چنانکه بعضی  گفته اند. در قرآن کریم در سوره "اسرا" از این سفر با شکوه بدین صورت یاد شده است : "منزه است خدایی که شبانگاه بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد اقصی که اطراف آن را برکت داده است سیر داد، تا آیتهای  خویش را به او نشان دهد و خدا شنوا و بیناست ". در همین سال و در شب معراج خداوند دستور داده است که امت پیامبر خاتم (ص ) هر شبانه روز پنج وعده نماز بخوانند و عبادت پروردگار جهان نمایند، که نماز معراج روحانی مومن است .

 
اصحاب و یاران حضرت محمد (ص):
پیامبر اسلام(ص) چه در مکّه معظمه و چه در مدینه، داراى اصحاب و یاران باوفایى بود که برخى از آنان پیش از آن حضرت و برخى دیگر پس از ایشان از دنیا رفتند و تعداد آنان به هزاران نفر مى‏رسد. در این جا به نام برخى از صحابه مشهور آن حضرت اشاره می‏شود:

 
1. على بن ابى‏طالب(ع).

2. ابوطالب بن عبد المطلب.

3. حمزة بن عبدالمطلب.

4. جعفربن ابى‏طالب.

5. عباس بن عبدالمطلب.

6. عبداللّه بن عباس.

7. فضل بن عباس.

8. معاذبن جبل.

9. سلمان فارسى.

10. ابوذر غفارى (جندب بن جناده).


11. مقداد بن اسود.

12. بلال حبشى.

13. مصعب بن عمیر.

14. زبیر بن عوام.

15. سعد بن ابى وقاص.

16. ابو دجانه.

17. سهل بن حنیف.

18. سعد بن معاذ.

19. سعد بن عباده.

20. محمد بن مسلمه.


21. زید بن ارقم.

22. ابو ایوب انصارى.

23. جابر بن عبدالله انصارى.

24. حذیفة بن یمان عنسى.

25. خالد بن سعید اموى.

26. خزیمة بن ثابت انصارى.

27. زید بن حارثه.

28. عبدالله بن مسعود.

29. عمار بن یاسر.

30. قیس بن عاصم.


31. مالک بن نویره.

32. ابوبکر بن ابى قحافه.

33. عثمان بن عفان.

34. عبدالله بن رواحه.

35. عمر بن خطّاب.

36. طلحة بن عبیدالله.

37. عثمان بن مظعون.

38. ابو موسى اشعرى.

39. عاصم بن ثابت.

40. عبدالرحمن بن عوف.


41. ابوعبیده جراح.

42. ابو سلمه.

43. ارقم بن ابى ارقم.

44. قدامة بن مظعون.

45. عبدالله بن مظعون.

46. عبیدة بن حارث.

47. سعید بن زید.

48. خَبّاب بن اَرَت.

49. بریده اسلمى.

50. عثمان بن حنیف.

51. ابو هیثم تیهان.

52. ابىّ بن کعب.

  

تاریخ و سبب رحلت حضرت محمد (ص):

دوشنبه 28 صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و دوازدهم ربیع الاول بنا به قول اکثر علماى اهل سنّت، در سال یازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدینه بر اثر زهرى که زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. معروف است که پیامبر اسلام(ص) در بیمارىِ وفاتش مى‏فرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است که آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.

 

محل دفن حضرت محمد (ص):

مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى) در همان خانه‏اى که وفات یافته بود. هم اکنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۴۵
اشکان مهدیزاده