ashkan

حکیم فردوسی در "طبران طوس" در سال 329 هجری به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی در دست نیست ولی مشخص است که در جوانی با درآمدی که از املاک پدرش داشته به کسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شده است.

فردوسی از همان ابتدای کار که به کسب علم و دانش پرداخت، به خواندن داستان هم علاقمند شد و مخصوصاً به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می ورزید.

همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر به نظم در آوردن شاهنامه انداخت.

چنان که از گفته خود او در شاهنامه بر می آید، مدتها در جستجوی این کتاب بوده است و پس از یافتن دستمایه ی اصلیی داستانهای شاهنامه، نزدیک به سی سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این کار کرد.

او خود می گوبد:

بسی رنج بردم بدین سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب


فردوسی در سال 370 یا 371 به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرد و در اوایل این کار هم خود فردوسی ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم بعضی از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند او را یاری می کردند ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالهایی، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود دچار فقر و تنگدستی شد.

اَلا ای برآورده چرخ بلند
چه داری به پیری مرا مستمند
چو بودم جوان برترم داشتی
به پیری مرا خوار بگذاشتی
به جای عنانم عصا داد سال
پراکنده شد مال و برگشت حال


بر خلاف آن چه مشهور است، فردوسی سرودن شاهنامه را صرفاً به خاطر علاقه خودش و حتی سالها قبل از آن که سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز کرد؛ اما چون در طی این کار رفته رفته ثروت و جوانی را از دست داد، به فکر افتاد که آن را به نام پادشاهی بزرگ کند و به گمان اینکه سلطان محمود چنان که باید قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او کرد و راه غزنین را در پیش گرفت.

اما سلطان محمود که به مدایح و اشعار ستایش آمیز شاعران بیش از تاریخ و داستانهای پهلوانی علاقه داشت، قدر سخن فردوسی را ندانست و او را چنانکه شایسته اش بود تشویق نکرد.

علت این که شاهنامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد، درست معلوم نیست.

عضی گفته اند که به سبب بدگوئی حسودان، فردوسی نزد محمود به بی دینی متهم شد (در واقع اعتقاد فردوسی به شیعه که سلطان محمود آن را قبول نداشت هم به این موضوع اضافه شد) و از این رو سلطان به او بی اعتنائی کرد.

ظاهراً بعضی از شاعران دربار سلطان محمود به فردوسی حسد می بردند و داستانهای شاهنامه و پهلوانان قدیم ایران را در نظر سلطان محمود پست و ناچیز جلوه داده بودند.

به هر حال سلطان محمود شاهنامه را بی ارزش دانست و از رستم به زشتی یاد کرد و بر فردوسی خشمگین شد و گفت: که "شاهنامه خود هیچ نیست مگر حدیث رستم، و اندر سپاه من هزار مرد چون رستم هست".

گفته اند که فردوسی از این بی اعتنائی سلطان محمود بر آشفت و چندین بیت در هجو سلطان محمود گفت و سپس از ترس مجازات او غزنین را ترک کرد و چندی در شهرهائی چون هرات، ری و طبرستان متواری بود و از شهری به شهر دیگر می رفت تا آنکه سرانجام در زادگاه خود، طوس درگذشت.

تاریخ وفاتش را بعضی 411 و برخی 416 هجری قمری نوشته اند.

فردوسی را در شهر طوس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.

تصویر



در تاریخ آمده است که چند سال بعد، محمود به مناسبتی فردوسی را به یاد آورد و از رفتاری که با آن شاعر آزاده کرده بود پشیمان شد و به فکر جبران گذشته افتاد و فرمان داد تا ثروت فراوانی را برای او از غزنین به طوس بفرستند و از او دلجوئی کنند.

اما چنان که نوشته اند، روزی که هدیه سلطان را از غزنین به طوس می آوردند، جنازه شاعر را از طوس بیرون می بردند.

از فردوسی تنها یک دختر به جا مانده بود، زیرا پسرش هم در حیات پدر فوت کرده بود و گفته شده است که دختر فردوسی هم این هدیه سلطان محمود را نپذیرفت و آن را پس فرستاد.

شاهنامه نه فقط بزرگ ترین و پر مایه ترین مجموعه شعر است که از عهد سامانی و غزنوی به یادگار مانده است بلکه مهمترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران قدیم و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات فارسی است.

فردوسی طبعی لطیف داشته، سخنش از طعنه و هجو و دروغ و تملق خالی بود و تا می توانست الفاظ ناشایست و کلمات دور از اخلاق بکار نمی برد.

او در وطن دوستی سری پر شور داشت. به داستانهای کهن و به تاریخ و سنن قدیم عشق می ورزید.

ویژگیهای هنری شاهنامه


"شاهنامه"، حافظ راستین سنت های ملی و شناسنامه قوم ایرانی است. شاید بی وجود این اثر بزرگ، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در طوفان حوادث تاریخی نابود می شد و اثری از آنها به جای نمی ماند.

فردوسی شاعری معتقد و مومن به ولایت معصومین علیهم ‌السلام بود و خود را بنده اهل بیت نبی و ستاینده خاک پای وصی می دانست و تاکید می کرد که:

گرت زین بد آید، گناه من است
چنین است و آیین و راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم


فردوسی با خلق حماسه عظیم خود، برخورد و مواجهه دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین روش ممکن عینیت بخشید، با تأمل در شاهنامه و فهم پیش زمینه فکری ایرانیان و نوع اندیشه و آداب و رسومشان متوجه می شویم که ایرانیان همچون زمینی مستعد و حاصل خیز آمادگی دریافت دانه و بذر آیین الهی جدید را داشته و خود به استقبال این دین توحیدی رفته اند.

چنان که در سالهای آغازین ظهور اسلام، در نشر و گسترش و دفاع از احکام و قوانینش به دل و جان کوشیدند.

اهمیت شاهنامه فقط در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمی شود و پیش از آن که مجموعه ای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامه ای است که بیت بیت و حرف به حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواسته های جمعی، ملتی کهن دارد.

ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است.

شاهنامه، منظومه مفصلی است که حدوداً از شصت هزار بیت تشکیل شده است و دارای سه دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است.

فردوسی بر منابع بازمانده کهن، چنان کاخ رفیعی از سخن بنیان می نهد که به قول خودش باد و باران نمی تواند گزندی بدان برساند و گذشت سالیان بر آن تأثیری ندارد.

در برخورد با قصه های شاهنامه و دیگر داستانهای اساطیری فقط به ظاهر داستانها نمی توان بسنده کرد.

زبان قصه های اساطیری، زبانی آکنده از رمز و سمبل است و بی توجهی به معانی رمزی اساطیر، شکوه و غنای آنها را تا حد قصه های معمولی تنزل می دهد.

حکیم فردوسی خود توصیه می کند:

تو این را دوغ و فسانه مدان
به یکسان روش در زمانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد


شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستی اند.

جنگ کاوه و ضحاک ظالم، کین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش به دسیسه سودابه و . . . همه حکایت از این نبرد و ستیز دارند.

تفکر فردوسی و اندیشه حاکم بر شاهنامه همیشه مدافع خوبی ها در برابر ظلم و تباهی است. ایران که سرزمین آزادگان محسوب می شود همواره مورد آزار و اذیت همسایگانش قرار می گیرد.

زیبایی و شکوه ایران، آن را در معرض مصیبت های گوناگون قرار می دهد و از همین رو پهلوانانش با تمام توان به دفاع از موجودیت این کشور و ارزشهای عمیق انسانی مردمانش بر می خیزند و جان بر سر این کار می نهند.

برخی از پهلوانان شاهنامه نمونه های متعالی انسانی هستند که عمر خویش را به تمامی در خدمت همنوعان خویش گذرانده است.

پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته اند.

شخصیت های دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.

آنها مأموران اهریمنند و قصد نابودی و فساد در امور جهان را دارند.

قهرمانان شاهنامه با مرگ، ستیزی هماره دارند و این ستیز نه روی گردانی از مرگ است و نه پناه بردن به کنج عافیت، بلکه پهلوان در مواجهه و درگیری با خطرات بزرگ به جنگ مرگ می رود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ می دزدد.

اغلب داستانهای شاهنامه بی اعتباری دنیا را به یاد خواننده می آورد و او را به بیداری و درس گرفتن از روزگار می خواند ولی در همین حال آنجا که هنگام سخن عاشقانه می رسد فردوسی به سادگی و با شکوه و زیبایی موضوع را می پروراند.

نگاهی به پنج گنج نظامی در مقایسه با شاهنامه، این حقیقت را بر ما نمایان تر می کند. در پنج گنج، شاعر عارف که ذهنیتی تغزلی و زبانی نرم و خیال انگیز دارد، در وادی حماسه چنان غریق تصویرسازی و توصیفات تغزلی شده که جای و مقام زبان حماسه را فراموش کرده است حال آنکه که فردوسی حتی در توصیفات تغزلی در شأن زبان حماسه، از تخیل و تصاویر بهره می گیرد و از ازدحام بیهوده تصاویر در زبان حماسی اش پرهیز می کند.

تصویر



تصویرسازی

تصویرسازی در شعر فردوسی جایی بسیار مهم دارد. شاعر با تجسم حوادث و ماجراهای داستان در پیش چشم خواننده او را همراه با خود به متن حوادث می برد، گویی خواننده داستان را بر پرده سینما به تماشا نشسته است.

تصویرسازی و تخیل در اثر فردوسی چنان محکم و متناسب است که حتی اغلب توصیفات طبیعی درباره طلوع، غروب، شب، روز و . . . در شعر او حالت و تصویری حماسی دارد و ظرافت و دقت حکیم طوس در چنین نکاتی موجب هماهنگی جزئی ترین امور در شاهنامه با کلیت داستان ها شده است.

چند بیت زیر در توصیف آفتاب بیان شده است:

چو خورشید از چرخ گردنده سر
برآورد بر سان زرین سپر


***

پدید آمد آن خنجر تابناک
به کردار یاقوت شد روی خاک


***

چو زرین سپر برگرفت آفتاب
سرجنگجویان برآمد ز خواب


و این هم تصویری که شاعر از رسیدن شب دارد:

چو خورشید تابنده شد ناپدید
شب تیره بر چرخ لشگر کشید


موسیقی

موسیقی در شعر فردوسی از عناصر اصلی شعر محسوب می شود. انتخاب وزن متقارب که هجاهای بلند آن کمتر از هجاهای کوتاه است، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر می کند.

علاوه بر استفاده از وزن عروضی مناسب، فردوسی با به کارگیری قافیه های محکم و هم حروفیهای پنهان و آشکار، انواع جناس، سجع و دیگر صنایع لفظی تأثیر موسیقایی شعر خود را تا حد ممکن افزایش می دهد.

اغراقهای استادانه، تشبیهات حسی و نمایش لحظات طبیعت و زندگی از دیگر مشخصات مهم شعر فردوسی است.

برآمد ز هر دو سپه بوق و کوس
هوا نیلگون شد، زمین آبنوس
چو برق درخشنده از تیره میغ
همی آتش افروخت از گرز و تیغ
هوا گشت سرخ و سیاه و بنفش
ز بس نیزه و گونه گونه درفش
از آواز دیوان و از تیره گرد
ز غریدن کوس و اسب نبرد
شکافیده کوه و زمین بر درید
بدان گونه پیکار کین کس ندید
چکاچاک گرز آمد و تیغ و تیر
ز خون یلان دشت گشت آبگیر
زمین شد به کردار دریای قیر
همه موجش از خنجر و گرز و تیر
دمان بادپایان چو کشتی بر آب
سوی غرق دارند گفتی شتاب



منبع داستانهای شاهنامه


نخستین کتاب نثر فارسی که به عنوان یک اثر مستقل عرضه شد، شاهنامه ای منثور بود.

این کتاب به دلیل آن که به دستور و سرمایه "ابومنصور توسی" فراهم آمد، به "شاهنامه ابومنصوری" شهرت دارد و تاریخ گذشته ایران به حساب می آید.

اصل این کتاب از میان رفته و تنها مقدمه آن که حدود پانزده صفحه می شود در بعضی نسخه های خطی شاهنامه موجود است.

علاوه بر این شاهنامه، یک شاهنامه منثور دیگر به نام شاهنامه ابوالموید بلخی وجود داشته که گویا قبل از شاهنامه ابومنصوری تألیف یافته است، اما چون به کلی از میان رفته درباره آن نمی توان اظهارنظر کرد.

پس از این دوره در قرن چهارم شاعری به نام دقیقی کار به نظم در آوردن داستانهای ملی ایران را شروع کرد.

دقیقی زردشتی بود و در جوانی به شاعری پرداخت.

او برخی از امیران چغانی و سامانی را مدح گفت و از آنها جوایز گرانبها دریافت کرد.

دقیقی ظاهراً به دستور نوح بن منصور سامانی مأموریت یافت تا شاهنامه ی ابومنصوری را که به نثر بود به نظم در آورد.

دقیقی، هزار بیت بیشتر از این شاهنامه را نسروده بود و هنوز جوان بود که کشته شد (حدود 367 یا 369 هـ. ق) و بخش عظیمی از داستانهای شاهنامه ناسروده مانده بود.

فردوسی استاد و هشمهری دقیقی کار ناتمام او را دنبال کرد.

از این رو می توان شاهنامه دقیقی را منبع اصلی فردوسی در سرودن شاهنامه دانست.

بخش های اصلی شاهنامه


موضوع این شاهکار جاودان، تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ساسانیان به دست اعراب است و کلاً به سه دوره اساطیری، پهلوی و تاریخی تقسیم می شود.

دوره اساطیری

این دوره از عهد کیومرث تا ظهور فریدون ادامه دارد. در این عهد از پادشاهانی مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید سخن به میان می آید. تمدن ایرانی در این زمان تکوین می یابد. کشف آتش، جدا کرن آهن از سنگ و رشتن و بافتن و کشاورزی کردن و امثال آن در این دوره صورت می گیرد.

در این عهد جنگها غالباً جنگ های داخلی است و جنگ با دیوان و سرکوب کردن آنها بزرگ ترین مشکل این عصر بوده است. (بعضی احتمال داده اند که منظور از دیوان، بومیان فلات ایران بوده اند که با آریایی های مهاجم همواره جنگ و ستیز داشته اند)

در پایان این عهد، ضحاک دشمن پاکی و سمبل بدی به حکومت می نشیند، اما سرانجام پس از هزار سال فریدون به یاری کاوه آهنگر و حمایت مردم او را از میان می برد و دوره جدید آغاز می شود.

دوره پهلوانی

دوره پهلوانی یا حماسی از پادشاهی فریدون شروع می شود. ایرج، منوچهر، نوذر، گرشاسب به ترتیب به پادشاهی می نشیند. جنگهای میان ایران و توران آغاز می شود.

پادشاهی کیانی مانند: کیقباد، کیکاووس، کیخسرو و سپس لهراست و گشتاسب روی کار می آیند. در این عهد دلاورانی مانند: زال، رستم، گودرز، طوس، بیژن، سهراب و امثال آنان ظهور می کنند.

سیاوش پسر کیکاووس به دست افراسیاب کشته می شود و رستم به خونخواهی او به توران زمین می رود و انتقام خون سیاوش را از افراسیاب می گیرد. در زمان پادشاهی گشتاسب، زرتشت پیغمبر ایرانیان ظهور می کند و اسفندیار به دست رستم کشته می شود.

مدتی پس از کشته شدن اسفندیار، رستم نیز به دست برادر خود، شغاد از بین می رود و سیستان به دست بهمن پسر اسفندیار با خاک یکسان می گردد، و با مرگ رستم دوره پهلوانی به پایان می رسد.

دوره تاریخی

این دوره با ظهور بهمن آغاز می شود و پس از بهمن، همای و سپس داراب و دارا پسر داراب به پادشاهی می رسند.

در این زمان اسکندر مقدونی به ایران حمله می کند و دارا را که همان داریوش سوم است می کشد و به جای او بر تخت می نشیند.

پس از اسکندر دوره پادشاهی اشکانیان در ابیاتی چند بیان می گردد و سپس ساسانیان روی کار می آیند و آن گاه حمله عرب پیش می آید و با شکست ایرانیان شاهنامه به پایان می رسد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۵۸
اشکان مهدیزاده


زندگی نامه حضرت محمد,زندگینامه حضرت محمد,بیوگرافی حضرت محمد,حضرت محمد

زندگی  نامه حضرت محمد (ص):
نام: محمد بن عبد الله

حضرت محمد (ص) در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.

کنیه حضرت محمد (ص): ابوالقاسم و ابوابراهیم.

 

القاب حضرت محمد (ص): رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه‏ و...

 

 منصب حضرت محمد (ص): آخرین پیامبر الهى، بنیان‏گذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.

 

تاریخ ولادت حضرت محمد (ص): روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته ‏اند.

 

عام الفیل، همان سالى است که ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مکه یورش آورد تا خانه خدا (کعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مکه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاکت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.

محل تولد حضرت محمد (ص): مکه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).

 

نسب پدرى حضرت محمد (ص): عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن کلاب بن مرّة بن کعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر (قریش) بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.


حضرت محمد (ص) روایت شده است که هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در کتاب‏هاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است که فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.

 

مادر حضرت محمد (ص): آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.


این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، کم‏ نظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى کرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى که به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مکانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.

 

و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، کفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگه‏دارى کند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى کرد.

زندگی نامه حضرت محمد,زندگینامه حضرت محمد,بیوگرافی حضرت محمد,حضرت محمد

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

مدت رسالت و زمامدارى حضرت محمد (ص): از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، که در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، که رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. حضرت محمد (ص)  علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.

همسران حضرت محمد (ص):
1. خدیجه بنت خویلد.

2. سوده بنت زمعه.

3. عایشه بنت ابى بکر.

4. امّ شریک بنت دودان.

5. حفصه بنت عمر.

6. ام حبیبه بنت ابى سفیان.

7. امّ سلمه بنت عاتکه.

8. زینب بنت جحش.

9. زینب بنت خزیمه.

10. میمونه بنت حارث.

11. جویریه بنت حارث.

12. صفیّه بنت حىّ بن اخطب.

 
نخستین زنى که افتخار همسرى حضرت محمد (ص) را یافت، خدیجه بنت خویلد بود. حضرت محمّد(ص) پیش از رسیدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با این بانوى بزرگوار ازدواج نمود.

خدیجه کبرى (س) با موقعیت و اموال خویش، خدمات شایانى به پیامبر اکرم(ص) در اظهار رسالتش کرد. این بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در ردیف بانوان قدسى، همانند مریم و آسیه، قرار دارد. حضرت محمد (ص) به احترام خدیجه کبرى (س) تا هنگامى که وى زنده بود، با هیچ زن دیگرى ازدواج نکرد. همو بود که دردها و رنج‏هاى پیامبر(ص) را، که سران شرک و کفر متوجه آن حضرت مى‏کردند، تسلّى داده و او را در رسالت و نبوتش یارى می‏داد.

 
خدیجه کبرى(س) به خاطر مقام و منزلتى که در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنایت مخصوص پروردگار جهانیان قرار گرفت. به همین جهت روزى جبرئیل امین به محضر پیامبر اکرم(ص) شرفیاب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خدیجه برسان. پیامبر اکرم(ص) به همسرش فرمود: اى خدیجه! جبرئیل امین از جانب خداوند متعال به تو سلام مى‏رساند. خدیجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئیل السّلام».

 
حضرت خدیجه (س) در ایام همسرى با حضرت محمد (ص) از احترام ویژه رسول‏ خدا(ص) برخوردار بود و پیامبر(ص) نیز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خدیجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نیکى یاد می‏کرد.

 
از عایشه، سومین حضرت محمد (ص)، روایت شده است:
«کانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) لایَکادُ یَخْرُجُ مِنَ الْبَیْتِ حَتّى یَذْکُرَ خَدیجَةَ فَیَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَیْها، فَذَکَرها یَوْماً مِنَ الْاَیّامِ فَادْرَکَتْنی الْغَیْرةَ، فَقُلْتُ: هَلْ کانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَکَ اللّهُ خَیْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى‏ اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ‏. (1)

 

حضرت محمد (ص) هیچ‏گاه از خانه بیرون نمی‏رفت مگر این که یادى از خدیجه مى‏کرد و از او به نیکى نام مى‏برد. یک روز که حضرت محمد (ص) از خدیجه (س) یاد کرده و خوبى‏هاى او را بیان میکرد، غیرت زنانگى بر من غالب شد و به پیامبر(ص) گفتم: آیا او یک پیرزن بیشتر بود و حال آن که خداوند بهتر از آن (یعنى عایشه) را به تو داده است؟ پیامبر اکرم(ص) از این گفتار من، خشمگین شد، به طورى که موهاى جلوى سرش از شدت خشم به حرکت درآمد.

 

زندگی نامه حضرت محمد (ص)


فرزندان حضرت محمد (ص):
الف) پسران ان حضرت محمد (ص):
1. قاسم. او پیش از بعثت پیامبر اکرم(ص) تولد یافت. از این رو پیامبر(ص) را ابوالقاسم نامیدند.

 
2. عبدالله. این کودک چون پس از بعثت به دنیا آمده بود، وى را «طیّب» و «طاهر» مى‏گفتند.

 

3. ابراهیم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات یافت.

 
عبدالله و قاسم از خدیجه کبرى (س) و ابراهیم از ماریه قبطیه متولد شدند. وهرسه آنان در سنین کودکى از دنیا رفتند.

 

ب) دختران حضرت محمد (ص):

1. زینب (س). 2. رقیه (س). 3. ام کلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).


دختران حضرت محمد (ص) همگى از حضرت خدیجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پیش از رحلت آن حضرت، از دنیا رفته بودند. تنها فرزندى که از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرین دختر وى بود. این بانوى مکرّمه، افتخار بانوان عالم، بلکه همه انسان‏ها و مورد تقدیس و تکریم فرشتگان عرشى است. همو است که مادر سبطین و امّ الأئمة المعصومین(ع) است.

 

 گرچه پیامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خویش علاقه‏مند بود، اما در میان همسرانش بیش از همه، به خدیجه کبرى (س) و در میان فرزندانش بیش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف میفرمود.

 

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

 

آغاز بعثت حضرت محمد (ص):
محمد امین ( ص ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز با آفریننده جهان می پرداخت و در عالم خواب رؤیاهایی می دید راستین و برابر با عالم واقع . روح بزرگش برای پذیرش وحی - کم کم - آماده می شد .

 

درآن شب بزرگ جبرئیل فرشته وحی مأمور شد آیاتی از قرآن را بر محمد ( ص ) بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد . سن محمد ( ص ) در این هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهایی و توجه خاص به خالق یگانه جهان جبرئیل از محمد ( ص ) خواست این آیات را بخواند : " اقرأ باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم . الذی  علم بالقلم . علم الانسان ما لم یعلم " . یعنی : بخوان به نام پروردگارت که آفرید . او انسان را از خون بسته آفرید . بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است . خدایی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست .

زندگی نامه حضرت محمد,زندگینامه حضرت محمد,بیوگرافی حضرت محمد,حضرت محمد

  

زندگی نامه حضرت محمد (ص)

حضرت محمد (ص) - از آنجا که امی و درس ناخوانده بود - گفت : من توانایی  خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که " لوح " را بخواند . اما همان جواب را شنید - در دفعه سوم - محمد ( ص ) احساس کرد می تواند " لوحی " را که در دست جبرئیل است بخواند . این آیات سرآغاز مأموریت بسیار توانفرسا و مشکلش بود .

 

جبرئیل مأموریت خود را انجام داد و محمد ( ص ) نیز از کوه حرا پایین آمد و به سوی خانه خدیجه رفت . سرگذشت خود را برای همسر مهربانش باز گفت . خدیجه دانست که مأموریت بزرگ " محمد " آغاز شده است . او را دلداری و دلگرمی داد و گفت : " بدون شک خدای مهربان بر تو بد روا نمی دارد زیرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی و به بینوایان کمک می کنی و ستمدیدگان را یاری می نمایی " . سپس محمد ( ص ) گفت : " مرابپوشان " خدیجه او را پوشاند .

 

حضرت محمد (ص) اندکی به خواب رفت . خدیجه نزد " ورقة بن نوفل " عمو زاده اش که از دانایان عرب بود رفت ، و سرگذشت محمد ( ص ) را به او گفت . ورقه در جواب دختر عموی خود چنین گفت : آنچه برای محمد ( ص ) پیش آمده است آغاز پیغمبری  است و " ناموس بزرگ " رسالت بر او فرود می آید . خدیجه با دلگرمی به خانه برگشت .

  

معراج حضرت محمد (ص):
پیش از هجرت به مدینه که در ماه ربیع الاول سال سیزدهم بعثت اتفاق افتاد، دو واقعه در زندگی حضرت محمد (ص) پیش آمد که به ذکر مختصری از آن می پردازیم : در سال دهم بعثت "معراج " پیغمبر اکرم (ص ) اتفاق افتاد و آن سفری بود که به امر خداوند متعال و بهمراه امین وحی (جبرئیل ) و بر مرکب فضا پیمایی به نام "براق " انجام شد.

 

حضرت محمد (ص) این سفر با شکوه را از خانه ام هانی خواهر امیر المومنین علی (ع ) آغاز کرد و با همان مرکب به سوی بیت المقدس یا مسجد اقصی روانه شد، و از بیت اللحم که زادگاه حضرت مسیح است و منازل انبیا (ع ) دیدن فرمود.

 

سپس سفر آسمانی خود را آغاز نمود و از مخلوقات آسمانی و بهشت و دوزخ بازدید به عمل آورد، و در نتیجه از رموز و اسرار هستی و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پایان حق تعالی آگاه شد و به "سدرة المنتهی " رفت و آنرا سراپا پوشیده از شکوه و جلال و عظمت دید. سپس از همان راهی  که آمده بود به زادگاه خود "مکه " بازگشت و از مرکب فضا پیمای خود پیش از طلوع فجر در خانه "ام هانی " پائین آمد.

 

به عقیده شیعه این سفر جسمانی بوده است نه روحانی چنانکه بعضی  گفته اند. در قرآن کریم در سوره "اسرا" از این سفر با شکوه بدین صورت یاد شده است : "منزه است خدایی که شبانگاه بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد اقصی که اطراف آن را برکت داده است سیر داد، تا آیتهای  خویش را به او نشان دهد و خدا شنوا و بیناست ". در همین سال و در شب معراج خداوند دستور داده است که امت پیامبر خاتم (ص ) هر شبانه روز پنج وعده نماز بخوانند و عبادت پروردگار جهان نمایند، که نماز معراج روحانی مومن است .

 
اصحاب و یاران حضرت محمد (ص):
پیامبر اسلام(ص) چه در مکّه معظمه و چه در مدینه، داراى اصحاب و یاران باوفایى بود که برخى از آنان پیش از آن حضرت و برخى دیگر پس از ایشان از دنیا رفتند و تعداد آنان به هزاران نفر مى‏رسد. در این جا به نام برخى از صحابه مشهور آن حضرت اشاره می‏شود:

 
1. على بن ابى‏طالب(ع).

2. ابوطالب بن عبد المطلب.

3. حمزة بن عبدالمطلب.

4. جعفربن ابى‏طالب.

5. عباس بن عبدالمطلب.

6. عبداللّه بن عباس.

7. فضل بن عباس.

8. معاذبن جبل.

9. سلمان فارسى.

10. ابوذر غفارى (جندب بن جناده).


11. مقداد بن اسود.

12. بلال حبشى.

13. مصعب بن عمیر.

14. زبیر بن عوام.

15. سعد بن ابى وقاص.

16. ابو دجانه.

17. سهل بن حنیف.

18. سعد بن معاذ.

19. سعد بن عباده.

20. محمد بن مسلمه.


21. زید بن ارقم.

22. ابو ایوب انصارى.

23. جابر بن عبدالله انصارى.

24. حذیفة بن یمان عنسى.

25. خالد بن سعید اموى.

26. خزیمة بن ثابت انصارى.

27. زید بن حارثه.

28. عبدالله بن مسعود.

29. عمار بن یاسر.

30. قیس بن عاصم.


31. مالک بن نویره.

32. ابوبکر بن ابى قحافه.

33. عثمان بن عفان.

34. عبدالله بن رواحه.

35. عمر بن خطّاب.

36. طلحة بن عبیدالله.

37. عثمان بن مظعون.

38. ابو موسى اشعرى.

39. عاصم بن ثابت.

40. عبدالرحمن بن عوف.


41. ابوعبیده جراح.

42. ابو سلمه.

43. ارقم بن ابى ارقم.

44. قدامة بن مظعون.

45. عبدالله بن مظعون.

46. عبیدة بن حارث.

47. سعید بن زید.

48. خَبّاب بن اَرَت.

49. بریده اسلمى.

50. عثمان بن حنیف.

51. ابو هیثم تیهان.

52. ابىّ بن کعب.

  

تاریخ و سبب رحلت حضرت محمد (ص):

دوشنبه 28 صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و دوازدهم ربیع الاول بنا به قول اکثر علماى اهل سنّت، در سال یازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدینه بر اثر زهرى که زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. معروف است که پیامبر اسلام(ص) در بیمارىِ وفاتش مى‏فرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است که آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.

 

محل دفن حضرت محمد (ص):

مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى) در همان خانه‏اى که وفات یافته بود. هم اکنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۴۵
اشکان مهدیزاده

نام: على بن ابی طالب.

کنیه: ابوالحسن، ابوالحسین، ابو تراب، ابو السبطین و الریحانتین.

ألقاب: امیرالمؤمنین، سیّد الوصیین، سیّد المسلمین، سیّد الأوصیاء، سیّد العرب، خلیفة رسول الله، امام المتّقین، یعسوب المؤمنین، صهر رسول الله، حیدر، مرتضى، وصى، و... .

منصب: معصوم دوم و امام اوّل شیعیان و خلیفه چهارم مسلمانان.

تاریخ ولادت: سیزده رجب سال 30 عام الفیل، 23 سال پیش از هجرت پیامبر اسلام (ص)

محل تولد: مکه معظّمه، داخل کعبه، در بیت الله الحرام (در سرزمین کنونى عربستان سعودى)

تولد در خانه کعبه، فضیلتى است مخصوص حضرت على (ع)، و خداى متعال، تنها به وى چنین امتیازى را کرامت نموده است. نه پیش

از او و نه پس از او، براى هیچ فردى چنین فضیلتى محقق نشده است.

نَسبَ پدرى: ابى طالب (عبد مناف) بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف.

حضرت ابوطالب (ع) پس از پدرش، عبدالمطلب، به مدت 44 سال کفیل و پشتیبان حضرت محمد (ص) بود و در ظهور و گسترش اسلام

کمک‏هاى شایانى به آن حضرت نمود و ایشان را از گزند و کید و کین قریش در امان داشت و بهتر از فرزندان خویش از او حمایت کرد.

مادر: فاطمه بنت اسد بن هاشم.

حضرت على (ع) و برادرانش نخستین هاشمیانى بودند که از پدر و مادر هاشمى تولد یافتند. مادرش (فاطمه بنت اسد) از بانوان بزرگ

صدر اسلام و از نخستین زنانى بود که پس از خدیجه کبرى (س) به پیامبر اسلام (ص) ایمان آورد. حضرت محمد(ص) از سن هشت

 سالگى در دامن پرمهر این بانوى مجلّله تربیت یافت و بیش از چهل سال از خدمات و حمایت‏هاى او بهره‏مند بود. وى در این مدت نقش

مادر پیامبر (ص) را بر عهده داشت.

فاطمه بنت اسد به همراه خاندان پیامبر اکرم به مدینه مهاجرت کرد و در همان جا وفات یافت. پیامبر اکرم (ص) در وفات او اندوهگین

 شده و با دست خود و با پیراهن خود، او را کفن کرد و بر وى نماز خواند و به خاک سپرد. سپس ولایت فرزندش، على (ع( را بر وى

تلقین فرمود و این دعا را در حقش از خداى منان مسئلت نمود:

اللّهُ الَّذى یُحْیی وَیُمیتُ وَهُوَ حَىٌّ لا یَمُوتُ اِغْفِرْ لِأُمّی فاطِمَةَ بِنْتَ اَسَدٍ، وَلَقِّنها حُجَّتها، وَوسّعْ عَلَیْها مَدْخَلَها، بِحَقِّ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ وَالْاَنْبِیاءِ الَّذینَ مِنْ قَبْلی فَاِنَّکَ اَرْحَمُ الرَّاحمینَ.(1)

مدت امامت: از زمان رحلت پیامبر اکرم (ص)، در 28 صفر سال یازدهم هجرى تا 21 رمضان سال 40 هجرى، به مدت 30 سال، که در

پنج سال آخر زندگى خلافت مسلمانان را نیز بر عهده داشت.

تاریخ و سبب شهادت: 21 رمضان سال 40 هجرى، بر اثر ضربت شمشیر مسمومى که عبدالرحمن بن ملجم مرادى (از بازماندگان خوارج

نهروان) در شب 19 رمضان بر فرقش فرود آورده بود.

محل دفن: نجف اشرف، در سرزمین عراق.

نظر به این که حضرت على (ع) از خباثت باطن بنى امیّه و خوارج عصر خویش آگاه بود، سفارش کرد محل قبرش پنهان بماند تا مورد

اهانت و هتک حرمت دشمنان قرار نگیرد. به همین دلیل، قبر شریف ایشان تا عصر خلافت منصور عباسى مخفى بود و در آن زمان، امام

 جعفر صادق (ع) آن را آشکار ساخت و مزار شیعیان و عدالت جویان جهان قرار داد.

همسران: 1. فاطمه زهرا، دختر رسول اللّه (ص)، 2. أمامه بنت أبى العاص، 3. خوله حنفیه 4. امّ البنین بنت حزام، 5. أسما بنت عمیس،

 6. لیلى بنت مسعود، 7. ام‏سعید بنت عروه، 8. محیاة بنت امرء القیس. و چند ام ولد.

امیرالمؤمنین على (ع) تا هنگامى که فاطمه زهرا (س) زنده بود، همسر دیگرى برنگزید. نخستین بانویى که افتخار همسرى آن حضرت،

 پس از شهادت فاطمه زهرا(س) را پیدا کرد، أمامه دختر ابى العاص بود که بنا به سفارش فاطمه زهرا(س) پا به خانه حضرت على (ع)

نهاد. مادر أمامه، زینب، دختر رسول اللّه (ص) و خواهر اعیانىِ (پدر و مادرى) فاطمه زهرا (س) بود.

به هنگام شهادت امام على (ع) در 21 رمضان سال 40 هجرى، چهارتن از همسران عقدىِ ایشان (به نام‏هاى: امامه، اُمّ البنین، اسماء،

لیلى) در قید حیات بودند.

فرزندان: الف) پسران: 1. امام حسن‏مجتبى، 2. امام‏حسین، 3. محمد حنفیه، 4. عبدالله(اکبر)، 5. ابوبکر (محمد اصغر)، 6. عباس، 7.

عثمان، 8. جعفر، 9. عبداللّه (اصغر)، 10. یحیى، 11، عون، 12. عمر )أطرف)، 13. محمد اوسط، 14. محسن (که به عقیده شیعیان،

 پیش از تولد، در رحم مادرش، فاطمه زهرا (س) سقط شد(.

ب) دختران: 1. زینب کبرى، 2. ام‏کلثوم کبرى، 3. رقیه، 4. ام الحسن، 5. رمله کبرى، 6. رمله صغرى، 7. ام هانى، 8. میمونه، 9.

فاطمه، 10. زینب صغرى، 11. ام‏کلثوم صغرى، 12. أمامه، 13. خدیجه، 14. ام کرام، 15. ام سلمه، 16. ام جعفر، 17. جمانه، 18. نفیسه.

میان تاریخ نگاران، در مورد تعداد فرزندان امام على (ع) اختلاف نظر وجود دارد. برخى تعداد آنان را بیش از آنچه ذکر شد و برخى

کمتر از اینان نقل کرده‏اند؛ اما همگى در این باره متفقند که نسل آن حضرت (ع) تنها از پنج فرزند استمرار یافت: امام حسن (ع)، امام

حسین (ع)، محمد حنفیه، ابوالفضل العباس و عمر أطرف. و سایر فرزندان ذکور آن حضرت، بدون نسل بودند.

اصحاب ویاران: تعداد اصحاب و یاران امیرالمؤمنین (ع) بى شمار است. اسامى برخى از آنان در تاریخ ثبت شده و نام بسیارى از آنان را

که خالصانه در تقویت و تحکیم حکومت عدل اسلامىِ آن حضرت تلاش نموده و در این راه سر و جان باختند، جزخداى دانا کسى نمى‏داند.

در اینجا به نام برخى از اصحاب برجسته آن حضرت اشاره مى‏کنیم:
 

1. اصبغ بن نباته.
2. اویس قرنى.
3. حارث بن عبدالله همدانى.
4. حجر بن عدى.
5. رشید هجرى.
6. زید بن صوحان عبدى.
7. سلیمان بن صرد خزاعى.
8. سهل بن حنیف.
9. صعصعة بن صوحان عبدى.
10. ابوالأسود دوئلى.
11. عبدالله بن عباس.
12. عبدالله بن بدیل.
13. عبدالله بن جعفر.
14. عبدالله بن خبّاب.
15. عبدالله بن أبى طلحه.
16. عثمان بن حنیف.
17. عدى بن حاتم.
18. عقیل بن ابى طالب.
 

19. عمروبن حمق خزاعى.
20. قنبر.
21. کمیل بن زیاد.
22. مالک بن حارث نخعى.
23. محمد بن ابى بکر.
24. محمد بن أبى حذیفه.
25. میثم بن یحیى تمار.
26. هاشم مرقال.
27. ابو ایّوب انصارى.
28. عبیدالله بن ابى رافع.
29. مقدادبن عمرو.
30. قیس بن سعد.
31. شریح بن هانى.
32. احنف بن قیس.
33. سعید بن قیس.
34. مغیرة بن نوفل.
35. جعدة بن هبیره.
36. ابراهیم بن مالک اشتر.
 

37. هرم بن حیان.
38. ابوطفیل کنانى.
39. ابو هیثم بن تیهان.
40. ابو ثمامه صیداوى.
41. ابوذر غفارى.
42. ابو رافع.
43. ابو سعید سعد بن مالک.
44. ابو عمره انصارى.
45. جابربن عبدالله انصارى.
46. جاریة بن قدامه تمیمى.
47. جندب بن عبدالله ازدى.
48. حبیب بن مظاهر.
49. حذیفة بن یمان.
50. رفاعة بن شداد.
51. سلمان فارسى.
52. سلیم بن قیس.
53. محمد بن جعفر طیار.
54. خبّاب بن اَرَت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۴۱
اشکان مهدیزاده

انواع دریبل


دریبل زیدانی : یک دور چرخش سریع جهت ها

دریبل پشت پا : R1 را همزمان با کلید جهتی بالا بگیرید.

دریبل دو طرفه : جهت به سمت حریف R1+R2
وقتی بازیکن حریف روبه روی شماست با این حرکت توپ را از لای پای بازیکن حریف ، البته اگه داره به سمت شما حمله ور میشه ، میتونه رد بکنه یا دریبل دوطرفه بده . وقتی حریف با فاصله روبه روی شماست اینکار غیرممکن است و باید نزدیک به شما باشه و کنترل کامل نداشته باشه . برای اینکار نیاز به بازیکن خوب مثل نیمار دارید.

دریبل حرفه ای : R2+LS ( Deft Touch Dribble ) = R2+LS

حریفی که دریبل نمیخورد : R2 را بگیرید بدون گرفتن هیچ دکمه ای سپس سمت حریف ( شوک سمت چپ یا R3 ) را دوبار پشت سرهم بزنید. می بینید که کمی توپ از پای شما فاصله گرفته و در همان لحظه شما قادر به شوت یا سانتر بهتر خواهید بود. این حرکت برای زمانی خوب است که ایستاده اید و میخواهید دریبل بزنید و می بینید حریف دریبل نمیخوره این حرکت را انجام دهید. توپ از پاتون فاصله گرفته و شما قادر به حرکت زیبا هستید.

پرتاب توپ بالای سر خود و رد شدن از حریف : فشار دادن روبه داخل L3+R3
اگر همزمان با یک بازیکن خوب و تکنیکی این دو دکمه را رو به داخل فشار دهید ، بازیکن توپ را لای پای خود گرفته و به سمت بالای سر خود پرتاب میکند و از بالای سر حریف می توانید این دریبل را بزنید.

 



لایی زدن



لایی نیمار : جهت به سمت حریف + R1+R2
وقتی بازیکن حریف روبه روی شماست با این حرکت توپ را از لای پای بازیکن حریف رد میکنه البته اگه داره به سمت شما حمله ور میشه ، میتونه رد بکنه یا دریبل دوطرفه بده . وقتی حریف با فاصله روبه روی شماست این کار غیرممکن است و باید نزدیک به شما باشه و کنترل کامل نداشته باشه . برای این حرکت نیاز به بازیکن خوب مثل نیمار دارید.

لایی ساده : مخالف حرکت و سپس موافق با پایین یا بالا




انواع تعویض پا



رقص پا بالای توپ : R2 تنها
بدون اینکه جهتی بزنید فقط R2 را بگیرید. برای اینکار نیاز به بازیکن خوب مثل نیمار دارید. می بینید که حرکت دریبلینگ نیمار که پاشو بالای توپ تکون میده انجام داده میشه.

عوض کردن پا : R2+R1
وقتی حریف روبه روی شماست با این حرکت پا عوض میکنید. برای اینکار شما به بازیکن خوب مثل رونالدو دارید.

عوض کردن پا ساده : کشیدن 360 درجه شوک سمت چپ یا R3 با اینکار بازیکن پا عوض میکنه

کشیدن توپ و تعویض پا : L1+R1 همزمان یکبار و سپس دوبار L1

عوض کردن پا حین حرکت بازیکن : گرفتن جهت + کشیدن مدام به طور 360 درجه
با اینکار شما هم حرکت میکنید و هم پشت سرهم پا عوض میکنید. اگه جهت عقربه های ساعت پا عوض کنید همون مدل تو بازی پا عوض میکنه و اگه مخالف جهت عقربه های ساعت انجام دهید همون مدل پا عوض کردن در بازی رو قادر به مشاهده خواهید بود. برای اینکار شما باید شوک R3 را تاب بدهید.



انواع حرکت با توپ



جلو انداختن توپ : R2 + دوبار پشت سرهم گرفتن R3 به سمت حریف R2 را بگیرید و بدون گرفتن هیچ دکمه ای سپس سمت حریف ( شوک سمت چپ یا R3 ) را دوبار پشت سرهم بزنید. می بینید که کمی توپ از پای شما فاصله گرفته و در همان لحظه شما قادر به شوت یا سانتر بهتر خواهید بود.این حرکت برای زمانی خوب است که ایستاده اید و میخواهید دریبل بزنید و وقتی می بینید حریف دریبل نمیخوره این حرکت را انجام دهید توپ از پاتون فاصله گرفته و شما قادر به تغییر سمت زیبا هستید.

جلو انداختن توپ ساده : ابتدا جهت مخالف حرکت و سپس موافق حرکت کنید.

جلو انداختن توپ و سانتر : بعد از دریافت توپ L1 و سپس 3 بار پشت سرهم R1

کشیدن توپ : L1+R1


کشیدن توپ و تعویض پا : L1+R1 همزمان یک بار و سپس دوبار L1




انواع یک پا دوپا



یک پا دوپا رونالدو : سمت راست R3 + جهت حرکت مخالف
با انجام دادن اینکار بازیکن توپ را به سمت عقب برده با یک پا و با پای دیگر به سرعت به جلو. این یکی از حرکتهای رونالدو هست که خود این بازیکن به خوبی این حرکت رو قادر به انجام است. برای اینکار شما باید تند و همزمان این دو دکمه را فشار دهید.


یک پا دوپا اینیستا : دروازه حریف + R1 + جهت سمت بالا R3
حرکت یک پا دوپا یا به قول خودمون یپا دوپا که اینیستا این حرکت رو به خوبی انجام میده رو بهتون میگیم. برای اینکار شما باید اول R1 و جهت سمت حریف را بگیرید ، سپس هر دو را ول کرده و بلافاصله جهت سمت بالا R3 را بزنید ، سپس دوباره R1 و جهت قبلی را بگیرید تا بازیکن حریف دریبل بخوره. دریبل دادن با این حرکت هم حرفه ای و هم آسان است.


یک پا دوپا ساده : R2 تنها ( خالی ) + دوبار پشت سرهم گرفتن R3 به سمت بالا
با اینکار شما یک پا دوپای آرام زده ولی بدون دریبل و یک نوع حرکت نمایشیه تا دریبلینگ




http://s3.picofile.com/file/8229902084/9w9vsok7mwj531176w4c.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۳۵
اشکان مهدیزاده

آموزش کانتر استریک 1.6 (( از مبتدی تا حرفه ای ))

این بازی هنوز فراگیر نشده و نسخه قبلی کانتر که موتور گرافیکیش ماله سال 2000 هست ، همچنان بسیار پرطرفداره و تو مسابقات اصلی و بزرگ دنیا هنوز کانتر بازی میشه. من هم کانتر جدید ( سورس ) رو بیشتر دوست دارم. البته قدیمی رو زیاد بازی نکردم!
یکی از عواملی که باعث میشه که جدیده رو کمتر بازی کنند اینه که بازی جدیدی هست و سیستم های قدرتمندی برای اجرا میخواد. توجه کنید که تو یه بازی مثل کانتر ، تعداد فریم های بسیار مهم و حیاتی هست و اگه فریم ها از 60 تا پایین بیان بسیار برای بازی کن مضر هستند!

مسابقات اصلی و بزرگ دنیا هنوز کانتر (1 و خورده ای) بازی میشه.
در مسابقات WCG که اصلی ترین مسابقات بازی در جهان است Source را یک ماه پس از ریلیز این بازی به جای کانتر قبلی در مسابقات قرار دادند و مسابقات کانتر امسال نیز با این بازی انجام خواهد شد. در ضمن در تمامی مسابقات رسمی و جهانی از کانتر Condition Zero استفاده می شه نه کانتر (1 و خورده ای)!

توی مسابقاتی که جهانی نیستند از 1.6 استفاده می شه. همچین سیستم خیلی قوی هم نمی خواد دیگه تو خونه همه سیستمی با مشخصات زیر پیدا می شه :

CPU : 1400Mhz
RAM : 256MB
GERAPHIC CARD : 128MB Geforce 4


من خودم همیشه با این سیستم بازی می کنم و تا حالا هم تو فریم بازی مشکل نداشتم. حالا قرار نیست که کیفیتو تا ته ببریم بالا بعد بازی کنیم. ولی دلایل اصلیی که بیشتر کانتر بازی های قدیمی از این بازی خوششون نمی یاد اینه که اصول تیر اندازی در Source سختتر و طبیعی تر شده و مثل 1.6 نیست که مثلا همینطور داری راه می ری تیر بزنی تو کله یا رو ، حالا تیر کنارشم بخوره باز یارو هد شات شه و یا زمان پر کردن خشاب ها در Source تقریبا دو برابر کانتر های قبلی است که البته کاملا طبیعی است و مثل قبلی ها نیست که هنوز خشابو کامل جا نزده شروع به تیر اندازی می کنه و دلایل دیگری از این قبیل چون در Source اساس برنامه نویسی بازی کاملا تغییر کرده.

دیگه در مورد گرافیک که نمی شه اظهار نظر کرد چون کانتر های قبلی نسبت به Source هیچی برای گفتن ندارن. البته این حرف شما نظر شخصیه خودته و من چیزی روش نمی گم.

مقایسه کردن Source با 1.6 مثل مقایسه HL2 با HL1 است و این واقعا کمال بی انصافی است که آدم بیاد بگه که HL1 قشنگتر و طبیعی تر از HL2 است! حالت بدن و رفتار بدن در کلیه امور و پس از اصابت گلوله در Source کاملا طبیعی است در صورتی که در کانتر های قبلی اصلا همچین چیزی معنا نداره. من هم Source و هم 1.6 را ساعت های بسیار زیاد و با افراد مختلفی بازی کردم و این گفته های من برمبنای 2-3 ساعت بازی کردن این بازی ها نیست.

این بازی فقط تحت شبکه هست؟
مثل نسخه های قبلی pod نداره که بتونیم بدون نیاز به lan بازی کنیم
منظور شما از جمله اول چیه؟! چون این بازی فقط به صورت مولتی پلیر هست دیگه! در Source خود شرکت Valve اومده برای بازی bot ساخته و شما یک نفره هم می تونید این بازی را انجام دهید.

در اینجا یه توضیح مختصر درباره این موضوع می دهم :
- ابتدا وارد بازی شده و با زدن Create Server یک سرور بسازید. (این قسمت دقیقا مانند کانتر های قبلی است)
پس از رفتن به بازی کنسول بازی را با زدن دکمه ~ باز کنید سپس دستورات زیر را وارد کنید :
bot_difficulty 0-3 که با زدن یکی از شماره های بین 0 تا 3 درجه قدرت bot افزایش پیدا می کند. (0 = ضعیف ، 1 = معمولی ، 2 = قوی ، 3 = بسیار قوی) در ضمن این دستور را همیشه قبل از وارد کردن bot ها باید بنویسید.
bot_add_ct که با هر بار زدن این دستور یک bot به سی تی ها اضافه می شود.
bot_add_t که با هر بار زدن این دستور یک bot به تروریست ها اضافه می شود.
bot_kick که با زدن این دستور bot ها از بازی خارج می شوند. (اگر bot خاصی را می خواهید از بازی بیرون بیندازید در جلوی این دستور یک بار space را زده و بعد اسم bot را بنویسید)
bot_kill که با زدن این دستور bot ها کشته می شوند. (اگر bot خاصی را می خواهید بکشید در جلوی این دستور یک بار space را زده و بعد اسم bot را بنویسید)
mp_autoteambalance 0-1 با زدن این دستور اگر 0 را بزنید تیم ها از حالت تعادل خارج می شوند و شما می توانید هر تعدادی که می خواهید به هر تیم اضافه کنید. ولی اگر 1 را بزنید وقتی بازی شروع می شود خود به خود بازیکن ها رو بین دو تیم به طور مساوی تقسیم می کند.
mp_limitteams 0 با زدن این دستور تعداد تفاوت بازیکن ها را در تیم ها معلوم می کنید. 0 در اینجا به معنای تفاوت بی نهایت است. (شما به جای 0 هر عدد دیگری را بخواهید می توانید بگذارید که در این صورت تفاوت تعداد بازیکن ها در تیم ها بر مبنای عدد ذکر شده شما می باشد)
bot_chatter radio 0-1 با زدن این دستور شما به bot ها اجازه صحبت کردن می دهید. در اینجا 1 به معنای فعال کردن و 0 به معنای غیر فعال کردن این قسمت است.
mp_restartgame 1 که با زدن این دستور بازی مجدداً شروع می شود.

توجه
- دستورات بسیار زیادی در این بازی وجود دارد که شما می توانید از آنها استفاده کنید. این دستورات ذکر شده دستورات ضروری و مهم هستند.
- با زدن چند حرف اول این دستورات خود بازی دستور را کامل می کند و احتیاج نیست شما به طور کامل این دستورات را تایپ کنید. (فقط در اعدادی که وارد می کنید توجه کنید چون آنها را باید حتما خودتان تعیین کنید)
- bot های این بازی زیاد قوی نیستند ولی در کل برای تمرین و بالا بردن سرعت عمل می توانند مفید واقع شوند. پس اگر فکر می کنید قوی هستید حتما از bot_difficulty 3 استفاده کنید.
در مورد بازی از طریق شبکه با دوستان نیز روش این بازی با کانتر های قبلی هیچ فرقی ندارد و فکر نمی کنم احتیاج به توضیح باشه.

در مورد اجرا کردن این بازی نیز یه توضیحاتی بدم چون بعضی ها ممکنه مشکل داشته باشند :
اول بگم اگر این کانتر را جدا تهیه کنید (3 تا سی دی هست) و یا از کانتری که در داخل فایل های Half-Life 2 است استفاده کنید. این دو هیچ گونه فرقی با هم ندارند و طرز اجرای هر دو یکی است.

 

 آموزش کانتر و تبادل تجربه

اینهم یه اموزش دیگه


کانتر استریک یک بازی جاودانه در بخش مولتی پلیر است که در بین بازیباز ها جایگاه خاصی دارد و بعد از گذشته مدت ها باز هم در گیم نت ها مورد توجه قرار میگیرد.حال در این مطلب نکات مهم در این بازی را بیان خواهیم کرد تا بتوانید بیشتر بکشید تا کشته شوید(نه مثل من که تا بازی شروع میشه میمیرم)
1- از اسلحه هایی با برد کم استفاده نکنید:در این بازی زمانی که دارید با چند نفر بازی میکنید اسلحه هایی مانند اسلحه های شکاری اصلا مفید نیستند چون بیشتر بازیکن ها سعی میکنند که به حریف نزدیک نشوند و از دور آن ها را مورد هدف قرار دهند برای همین تا شما بخواهید به او نزدیک شوید تا شلیک شما مؤثر واقع شود شما را از ژای در می آورند(خدا نکنه البته منظورم بازیکن خودتونه)
کار برد اسلحه های سازمانی:
فوماس(کانتر):دارای دو حالت رگبار اتوماتیک و سه تیر هم زمان است.از حالت رگبار برای در گیری در فاصله های متوسط و از حالت شلیک 3 تیر در فاصله های دور تر می توانید استفاده کنید.
کلاش افغانی(ترور):رگباری شبیه کلاشینگف ولی با دقت کمتر و لگد زدن بیشتر.
مگسی:اسلحه ی دور بیندار برای فواصل دور استفاده می شود دو تیر برای از پای در آوردن حریف کافیست.
ام 4 لوله کوتاه(کانتر) و کلاشینکف(ترور):رگبار برای فاصله های متوسط.متداول ترین اسلحه در بازی.دارای یک صدا خفه کن برای ام۴.
مسلسل:رگبار با قابلیت هدف گیری نزدیک. کار آمد ترین اسلحه ی بازی می باشد.
تک تک زن:اسلحه ی دور بین دار با قابلیت شلیگ 30 تیر پشت سر هم بدون خشاب عوض کردن.
مگنام اسنایپ:قوی ترین اسلحه ی دوربین دار. مفید برای فاصله های زیاد.
2- تک تک شلیک کنید:بعضی از اسلحه ها مانند فوماس،کلاش افغانی،کلاشینکف،ام4 بدلیل دقت کم در حالت رگبار و لگد زدن زیاد نمیتوان حریف را زد برای همین باید تک تک شلیک کنید.
3-هد شات:برای اینکه به حریف مقابل فرصت شلیک ندهید و قبل از او حریف را از پای در آورید سعی کنید به سمت سر او شلیک کنید.
4- خط گیری:خط گیری یک یاز بهترین روش هایی است که میتوان حریف را به سرعت هدشات کرد.برای این کار می توانید به مکان هایی که میدانید حریف از آنجا وارد میشود رفته و قد حریف را در بازی تخمین زده هدف خود را آنجا قرار داده و به هنگام ورود او شلیک کنید تا بتوانید او را از پای در آورید.
5- در زمان در گیری حرکت کنید:وقتی در در گیری قرار گرفتید با زدن جهت کلید چپ و راست حریف را گیج کنید.
6- در درگیری ها هدشات نشوید:وقتی با دشمن رو به رو شدید قبل از تیر اندازی بنشینید و به سمت سر او تیر اندازی کنید تا هم هد شات نشوید هم او را گیج کنید و از دور خارج کنید.
7- در زمان پوزیشن گیری هرگز ننشینید چون امکان هدشات شدنتان بسیار بالا میرود.
8-باگ بدید ولی باگ نخوردید:یکی از اشکالات کانتر این بود که وقتی به در یا جعبه شلیک میکنید اگر کسی پشت آن باشد از جانش کم میشود یعنی تیر از آن رد می شود پس می توانید از این مشکل استفاد کنید و بازی را به نفع خودتان به پایان ببرید ولی به یاد داشته باشید که بر عکس این موضوع هم امکان پذیر می باشد.
9- بی صدا نایف(knife) کنید:اگر توانستید به حریف خیلی نزدیک شوید و او را نایف کنید برای این که صدا پای شما توجه او را جلب نشود شیفت را بگیرید و به او نزدیک شوید.

10- برای این که بتوانید فرگ بیشتری بدست آورید بگزارید که ترور بمب را بگزارد (اگر موقعیت بود) بعد حریف را کشته بمب را خنثا کنید تا 3 فرگ بیشتر بدست آورید.


کدهای تقلب بازی COUNTER 1.6


: میتونید پشت دیوارهارو با اون ببینید.
mat_leafurs 1 : یه خط قرمز دور یارها میکشه که نشون میده کجا هستن
mat_monitorgamma 999 : با این یکی هم میتونید رنگ مانیتور رو برای بازی کانتر تنظیم کنید. خطر نداره من امتحان کردم با افزایش یا کاهش عدد (عدد پیشنهادی من 999 است)
mat_measurefillrate 1 : البته با یه کد میشه تنظیمش کرد تا اون طرف دیوار رو هم زد. عدد 0 هم اونو باطل میکنه.
cl_righthand -2 : دست راست تفنگ دست چپ چاقو
INTERP : آتشین شدن جلوی اسلحه
mp_c4timer 45 : عوض کردن وقت بمب (برای انفجار زودتر عدد کمتر وارد کنید)
mp_startmoney 800 : عوض کردن پول بدون کریت کردن دوباره (عدد رو میتونید تغییر بدین)
sv_gravity 800 -: عوض کردن جاذبه (عدد رو میتونید تغییر بدین)
sv_airaccelerate -100 : محو شدن (عدد پیشفرض 10هستش )
cl_gaitestimation 0/1 : خون بیشتر میپاشه
+reload : پر کردن خود کار اسلحه ( + باید سمت چپ باشه و منها برا بی اثر کردن کد )
cl_forwardspeed 999 : حرکت سریع به جلو (عدد رو میتونید تغییر بدین)
cl_backwardspeed 999 : حرکت به عقب (عدد رو میتونید تغییر بدین)
cl_sidespeed 999 : حرکت به چپ و راست (عدد رو میتونید تغییر بدین)
noclip : رد شدن از دیوار
sv_aim : نشانه گیری اتوماتیک
MP_MIRRORDAMAGE : زیاد کردن جون
hud_fastswitch 1 : عوض کردن سریع تفنگ
cl_righthand 1 : گرفتن اصلحه در درست راست
bot_add : یار برای دو طرف
bot_add_ct : یار فقط برای پلیس
bot_add_t : یار فقط برای تروریست
mp_autobalance 0-----mp_litime 9 : بازی نا برابر ،1 به 10
impulse 101 : رمز پول کامل
impulse 102 : دیدن جمجمه
sv_gravity 11 : تنظیم جاذبه زمین
mp_c4timer 10 : تنظیم تایمر بمب
net_graph 1 : ستگاه مجزا 1
net_graph 2 : دستگاه مجزا 2
r_lightmap 1 : سیاه کردن محیط با گلوله

*******************************************
این آموزش برای اینه که بتونین تو بازی کانتر سرور بشین!

اول از همه باید یک جوری برین روی کامپیوتر سرور کانتر بعد این رو تایپ کنید.
Rcon_Password 111
به جای 111 میتونین هرچی بخواین بزارین. بعد روی سیستم خودتون هم همون رو بزنید. بعد از این کار شما می تونید تمام کارهای سرور رو بکنید.
برای نوشتن کد اینجوری باید بزنید > مثلا : Rcon Sv_Restart

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۲۷
اشکان مهدیزاده